هم اکنون با جبهههای مختلف فرهنگی و مکاتب متعدد نو ظهور مواجه ایم؛ جبهه بزرگی که امروزه مباحث «سکولاریسم»، «هرمنوتیک»، «نظریه نسبی گرایی معرفت» و...
هم اکنون با جبهههای مختلف فرهنگی و مکاتب متعدد نو ظهور مواجه ایم؛ جبهه بزرگی که امروزه مباحث «سکولاریسم»، «هرمنوتیک»، «نظریه نسبی گرایی معرفت» و....را مطرح میکند و عده ای هم به نام روشنفکر دنباله رو ایشان هستند و این مسائل را ترویج میکنند، اگر شیخ مفید در زمان ما حضور داشت، مسلماً با سلاح فلسفه این مباحث را نقد میکرد.
نهم آذر سالروز روز بزرگداشت یکی از بلند آوازه ترین شخصیتهای علمی و معنوی شیعه مرحوم محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، است به همین مناسبت، خبرنگار سرویس علمی، فرهنگی مرکز خبر حوزه در گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم ابعاد علمی، اخلاقی و معنوی این عالم ربانی را به بحث نشسته است.
* در ابتدا شمه ای از شخصیت شیخ مفید(ره) را بیان فرمایید.
در آغاز از اینکه به فکر بزرگداشت شیخ مفید وتجلیل از ایشان آن هم توسط مرکز خبر حوزه علمیه قم بودید جای تشکر دارد، چرا که مرحوم شیخ مفید شخصیت بسیار جلیل القدری است و حق بزرگی بر مذهب شیعه امامیه و علمای شیعه دارند.
سيد مهدي بحر العلوم در ضمن عبارتي از شيخ مفيد چنين ياد مي كند : تمامي اهل نظر بر فضل و علم، عدالت و وثاقت و جلالت قدر او اتفاق دارند...و او داناترين افراد به فقه و كلام در عصر خود بود. [1]
مرحوم شیخ مفید، جامع الاطراف بودند، هم در مباحث فقهی و اصولی ید طولایی داشتند و هم در مباحث حدیثی و روایی استاد فن بودند، در تفسیر قرآن و در مباحث اعتقادی، کلامی و حتی در تاریخ متخصص بودند و در تمامی این رشتهها آثار فاخری دارند ، در منقول و معقول از توانمندی بالایی برخوردار بود حتی علمای غیر شیعی از ایشان بسیار تجلیل کرده اند و متذکر این نکته شده اند که شیخ مفید(ره) بر همه کسانی که استاد بوده اند منت داشته اند.
اساتید عصر شیخ مفید، خوشه چین، خرمن علم و دانش و اندیشه و معرفت آن نادره دهر بودند و معروف است در مجالس تدریس شیخ، پیروان مذاهب و فرق مختلف زیدیه، اسماعیلیه، معتزلی، اشعری و... شرکت میکردند و این جلسات، جلسات آزادی بود و شاگردان در طرح اشکال و بیان نظر، آزادی کامل داشتند و مؤید این مطلب کتابهایی است که از مرحوم شیخ مثل « الفصول المختاره » به دست ما رسیده است.
*درخشش شیخ مفید در علم کلام
جناب شیخ مفید، شخصیت بسیار برجسته ای است و البته یکی از ابعاد شخصیت ایشان که بسیار درخشش داشته است، جنبه کلامی و اعتقادی ایشان است، یعنی بدون هیچگونه اغراق و مبالغه گویی، مرحوم شیخ مفید از کسانی است که احیاگر عقاید مذهب شیعه امامیه در اوائل عصر غیبت کبری بوده است .
*تفکر و اندیشه کلامی رایج در عصر شیخ مفید چه بود؟
در دوران ایشان تفکر غالب و رایج جهان اسلام، تفکر اشعری، معتزلی، اهل حدیث، حنابله و امثال اینها بوده.
ایشان در بغداد زندگی میکردند، در آنجا عقاید شیعه به طور رسمی مطرح نبود و در حاشیه قرار داشت. گاهی به شیعه اتهاماتی زده میشد که شیعه مطلب و حرف نویی ندارد و میگفتند : شیعه پیرو اهل حدیث است و عقل گرایان شیعه هم پیرو معتزله هستند، از این قبیل اتهامات به شیعه فراوان بود، تا اینکه مرحوم شیخ مفید در آن عصر و در چنین محیطی به میدان آمد و با قدرت و نبوغ و برجستگی علمی که داشت، عقاید شیعه را به صورت منظم و روشن مطرح کرد، مثلا در بحث عقاید؛ کتاب « اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات » را نوشت و در این کتاب نظرات معتزله و دیگر مذاهب جهان اسلام را مطرح کرد؛ به عقاید خوارج، مرجئه، قدریه و....اشاره کرده در آخر نظرات شیعه را بیان نمودند و احیانا اگر دیدگاههای خاصی هم داشتند در بعضی موارد با عبارت «انا اقول کذا و کذا» بیان کردند که « و انا اقول کذا و کذا »، در کتاب « اوائل المقالات...» در عصر خودش در خشنده بوده است و الان هم همچنان میدرخشد و کتاب جاودانه ای است و علاوه بر آن کتب دیگری مانند« فصول المختاره »، « تصحیح الاعتقادات » و... [2] را نوشته اند بنابراین یک بعد درخشان ایشان این است که در عرصه کلام به عنوان مبیّن و مدافع عقاید مذهب شیعه اثنی عشریه به میدان آمد و کار برجسته ای انجام داد و معارف شیعه را احیا کرده و حقیقتا معلم عقائد شیعه بودند .
*علم کلام در اندیشه و متون دینی شیعی از چه جایگاهی برخوردار است؟
جایگاه علم کلام در متون و اندیشه دینی شیعه آنگونه است که شخصیت برجسته ای مثل جناب شیخ مفید در آن عرصه، بیش از عرصههای دیگر وارد شده و قبل از شیخ مفید و بعد از ایشان نیز همین گونه بوده است، چه در عصر ائمه طاهرین(ع) و چه بعد ازدوران ائمه(ع)، مرحوم شیخ مفید در حقیقت به گونه ای احیاگر عقاید و تفکر کلامی شیعی بود، اندیشه ای که بر اساس قرآن و مبانی معرفتی ائمه اطهار(ع) شکل گرفته بود.
* روش شیخ مفید در مطرح کردن مباحث علم کلام به چه نحوی بوده و آیا در روش کلامی اش ابداعات و نوآوریهایی هم داشته است ؟
در مباحث کلامی تلفیقی از نقل و عقل است، یعنی هم به وحی استناد میجوید که عبارت باشد از قرآن کریم و روایات و هم به اصول و قواعد عقلی، اما مهم اینجاست که استناد به آیات و روایات، با نگاه عقلانی است و شیخ مفید بر اساس روایاتی که شاذ باشد یا سند درستی نداشته باشد فتوی نمیدهند و عقل را در هنگام رجوع به نقل بعنوان شاخص و ملاک و معیار مورد توجه قرار داده اند، لذا همین ویژگی و روش است که شیخ مفید را از استادش مرحوم شیخ صدوق جدا میکند، ایشان در کتاب « تصحیح الاعتقاد ...» که در واقع شرحی بر کتاب اعتقادات صدوق ( رحمت الله علیه ) است، این ویژگی را نشان داده اند و گاهی تعابیر نسبتا تندی نسبت به شیخ صدوق دارند به عنوان مثال ؛ در بحث کیفیت به وجود آمدن نفوس و ارواح میگویند « و لو اِقْتَصَر عَلى الأَخبارِ وَ لَمْ يُتعاطَ ذِكرَ مَعانيها كانَ أََسلمَ لَهُ مِن الدُّخول في باب يضيق عنه سلوكه» [3] یعنی : اگر شیخ صدوق به معنای روایت و ظاهر آنها اکتفا میکرد و وارد معنا نمیشد، نسبت به این نتیجههایی که گرفته است سالمتر بود و باز در جای دیگر میگوید « لكن أَصحابَنا المتَعلقينَ بِالأخبار، أصحابُ سَلامة و بَعد ذِهن و قِلة فطنة » افرادی که به اخبار استناد میکنند آدمهای بی غل و غش و سالمی هستند، ولی ذهن ایشان وقاد و نقاد نیست و زیرکی عقلی در مسائل را ندارند، « يَمرون عَلى وجُوههم فيما سَمَعوه مِن الأحاديث و لا يَنظرون في سَندها » این طائفه به سند اهمیت نمیدهند «و لا يُفرقُون بينَ حَقِها و باطِلِها و لا يَفهمون ما يَدخُل عليهِم في إِثباتها و لا يَحْصُلونَ مَعاني ما يَطلِقوُنَه مِنها » [4].
میتوان گفت: مرحوم شیخ مفید از این لحاظ مجدِّد هستند و روش شیعه و مذهب تشیع را در علم کلام از تمسک به روایات بدون عمق و استناد ضعیف حفظ کرده اند، از این لحاظ جناب شیخ مفید را میتوان نقطه عطف این حرکت دانست، که در برابر دیگر مذاهب اسلامی عقاید شیعه را بسیار روشن و درخشان مطرح و این حقیقت را روش کردند، مذهب شیعه در مباحث عقلی و کلامی پیرو حشویه و معتزله و دیگر مذاهب نیست و استقلال دارد.
جناب شیخ مفید هم تراز هشام بن حکمهاست و بعدها براساس قدرت علمی و بیان و قلم قوی، این منهج و روش را تثبیت کردند و در بین مذهب شیعه، جایگاه بلندی پیدا کردند، شخصیتهایی مثل سید مرتضی و شیخ طوسی بعدها روش شیخ مفید را ادامه دادند و آن را تکمیل کردند و الحمد لله این روش ادامه پیدا کرد و تا زمان حال استمرار داشته و در زمان ما مثل علامه طباطبایی ( رحمت الله علیه ) و دیگران را میتوان نام برد .
بعضی مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی را موسس کلام فلسفی میدانند و به نوعی امثال علامه طباطبایی و دیگران را پیروان خواجه نصیر میدانند، آیا مرحوم خواجه نصیر پیرو شیخ مفید بودند و روش ایشان را تکمیل نمودهاند یا خود شیخ موسس روش نوینی بوده اند ؟
بنده در کتابهای کلامی که نوشته ام متعرض این مطالب شده ام، مثلا در کتاب «فرق و مذاهب» و کتابهای دیگرم به جایگاه شیخ مفید و خواجه نصیر الدین طوسی ونقش ایشان پرداخته ام.
بطور کلی در بین متکلمین شیعه گروهی بوده اند که روش آنها نقلی بوده است، مثل جناب شیخ صدوق که از قدما است، این روش بعدها ادامه پیدا کرد و عالمان اخباری هم به همین شیوه پرداخته اند و الان هم در حوزه علمیه مشهد و در مکتب تفکیک این روش بیشتر مورد توجه هست، گرچه تفسیرهای مختلفی ازاین مکتب بیان شده است، روش دوم ؛ روش عقل گرایی است، این روش دو تفسیر و دو نمونه عینی خارجی داشته، یکی عقل گرایی در حد بالا و دقیق ؛ اما بدون اینکه به مباحث خاص فلسفه و امور عامه آن بپردازد، یعنی علم کلام در آن روز علمی نبوده که بخواهد راجع به ماهیت و وجود و جوهر و عرض و... و مباحث مربوط به آن بپردازد ؛ مکتب شیخ مفید و شاگردان ایشان از این دسته است و ایشان وارد مباحث امور عامه فلسفه نشده اند و هیچ اثری از مرحوم شیخ مفید در این زمینه نداریم نه نفیا و نه اثباتا، نسبت به فلسفه موضعی نگرفته اند ؛ نه نفیاً و نه اثباتاً،ً چرا که در زمان ایشان فیلسوفان بزرگی همچون بوعلی و فارابی و...زندگی میکردند یا آثار ایشان موجود بود، ولی مطلبی در این زمینه از شیخ مفید له و علیه ایشان دیده نشده است .
اما شیوه دیگری در همان زمان در بین شیعه بوده است که میتوان از آن به منهج و روش فلسفی نام برد، صاحبان این روش فیلسوف بودند و به مباحث مربوط به وجود و عرض و جوهر و جسم و ....مباحث فلسفی رایج میپرداختند و در عین حال در عقائد هم صاحب نظر بودند، هم کار یک متکلم را در جایگاه خودش انجام میدادند و هم کار یک فیلسوف را در مباحث فلسفی انجام میدادند، خاندان نوبخت را میتوان از این گروه دانست که خود مرحوم شیخ مفید در کتابهایش از ایشان یاد میکند به عنوان مثال ابواسحاق ابراهیم بن نوبختی کتابی دارد به نام « الیاقوت فی علم الکلام » اگر این کتاب را با کتابهای شیخ مفید و شیخ طوسی و.. مقایسه کنید، تفاوت را متوجه میشوید چراکه شیخ مفید و امثال ایشان به سراغ مباحث فلسفی نمیروند، بلکه از خداشناسی شروع میکنند، اما در کتاب «الیاقوت» مباحث منطق و معرفت شناسی و مباحث کلی فلسفی مطرح شده است و بعد وارد مباحث خداشناسی شده اند.
بنابراین قبل از مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی ( ره ) در بین شیعیان جناب ابواسحاق نوبختی با این رویکرد به مباحث کلامی پرداخته است، همچنین ابن میثم بحرانی در کتاب « قواعد المرام فی علم الکلام » مباحث امور عامه را آورده و سپس به مباحث اعتقادی و کلامی پرداخته است ؛کما اینکه در غیر شیعه هم متکلمینی بوده اند که از امور عامه شروع کرده اند مثل فخر رازی در کتب « المحصل » و در بین معتزله هم گرایشهای فیلسوفانه وجود داشته است مثل نظّام .
* علت اینکه امثال شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی وارد مباحث فلسفی نشده اند چه امری بوده است ؟
مباحث آنها مباحث درون دینی بوده و شیعه در آن عصر در مقابل سایر فرق اسلامی در حاشیه بود و شیخ مفید بنا داشت شیعه را در برابر آنها مطرح کند، لذا نیاری نبود که به مباحث فلسفی بپردازد، بلکه باید به سراغ قرآن و احادیث و تاریخ میرفت تا بتواند رسالت خودش را انجام دهد البته با نگاه نقادانه و عقلی، دیگر اینکه شیخ مفید و امثال ایشان میخواستند، عقیده درست و صحیح را به شیعیان بشناسانند که باز هم نیازمند مباحث فلسفی نبودند، لذا آنها به مباحث فلسفی نپرداخته اند .
*به نظر شما اگر شیخ مفید در عصر کنونی حضور داشت چه رویکردی داشتند ؟ آیا فکر میکنید به مباحث فلسفی میپرداختند؟
شما باید شیخ مفید را با شرایط هر عصر ببینید، هم اکنون با جبهههای مختلف فرهنگی و مکاتب متعدد نو ظهور مواجه ایم؛ جبهه بزرگی که امروزه مباحث «سکولاریسم» و «هرمنوتیک» و «نظریه نسبی گرایی معرفت» و....را مطرح میکند و عده ای هم به نام روشنفکر دنباله رو ایشان هستند و همین مسائل را ترویج میکنند، این را بدانید، اگر شیخ مفید در زمان ما حضور داشت و میخواست این مباحث را نقد کند مسلماً با سلاح فلسفه این مباحث را نقد میکرد، لذا علم کلام جایگاه خود و فلسفه نیز جایگاه خود را دارد، علم کلام با مجهزشدن به این مباحث و مبانی عقلی و نظریه دین شناختی، میتواند نقش کامل خودش را ایفا کند.
[1]- فوائد الرضويه ؛ ص 629
« قال العلامه الطباطبايي بحر العلوم قدس الله سره بعد ان مدحه بعبارات رشيقه ؛ اجتمعت فيه خلال الفضل و انتهت اليه رياسه الكل و اتفق الجميع علي علمه و فضله و عدالته و ثقته و جلالته و كان رحم الله كثير المحاسن جم المناقب، حديد الخاطر ، حاضر الجواب ، واسع الروايه ، خيرا بالاخبار و الرجال و الاشعار و كان اوثق اهل زمانه بالحديث و اعرفه بالفقه و الكلام و كل من تاخر عنه استفاد عنه انتهي
[2]- ر.ك مفيد نامه ، ش 1،ص 37 و حوزه ، يادمان هزاره شيخ مفيد، ص 279 - 301.
شيخ مفيد (ره) حدود دويست اثر در قالب كتاب و رساله دارد و نزديك به 180 رساله و كتاب را شاگرد وي نجاشي در رجال خود نام مي برد كه فهرست وار به بعض آثار ايشان اشاره مي شود:
((اوائل المقالات ))، ((شرح عقايد صدوق ))، ((اجوبة المسائل السرويه )) و ((نكت الاعتقاديه )) ؛ ((المقنعة )) ،((الاعلام ))، ((المسائل الصاغانيه ))، ((جوابات الرقة فى الاهله و العدد)) ؛ ((الافصاح فى الامامه )) ، ((ارشاد))، ((جمل )) ، ((امالى )) ، ((الفصول المختاره )) ، ((تفصيل امير المؤ منين على ساير الصحابه )) ((الفصول العشرة فى الغيبه )) و (( الجوابات فى الخروج المهدى عليه السلام )) و.....
[3]- تصحيح الاعتقاد، ص: 79
[4]- تصحيح الاعتقاد، ص: 88
دیدگاه ها