" دغدغه جاهلانه (به بهانه کورش)"

ی, 10/12/1389 - 09:32
" دغدغه جاهلانه (به بهانه کورش)"

تأليف حجه الاسلام و المسلمين علي اكبر دلدار مسئول محترم بسيج طلاب و روحانيون استان چهار محال و بختياري

به گزارش بسیج طلاب استان چهارمحال وبختیاری در این مقاله آمده است : تفاخر انسانها به مظاهر تمدن ، ملیت ، و خاک وطنو دفاع از آن ، امری شایسته و ارزشمند است که اسلام نیز آن را روا می داند و در راستای حفظ خویشتن و دفاع معقول ، آن را امری ایمانی می شمارد "حب الوطن من الایمان" اما نه هر حب وطنی ایمان است و نه ایمان می تواند آلوده به هر حبی شود. بلکه ایمان به خدا زلال و گواراست و خودش حجاب خودش نمی شود . دفاع و حفظ هویت و دفع هجوم خصم از سوی بلدی، از شعارهای زنده اسلام و ایمان است واگر درجوامع غیر ایمانی یک نشان کوچک از ایمان است، اما مراتب متعالی غیرت ایمانی ، در دفاع بلاد مسلمانان است .

بلکه باید دوست داشتن وطن تقویت ایمان و دفاع از ایمان باشد نه اینکه ایمان بهانه دفاع از کشور و خاک باشد.

باید دید کدام مصداق و کدام جنبش ملی به ایمان نزدیک تر است تابا همان ریل برای دفاع حرکت نمود.

گر چه تفاخربه کورش پادشاه ایرانی (ق 6م). در کشور ما سابقه طولانی دارد اما فضای حاکم و انگیزه این تفاخر ذو وجهین ودولبه ، در شرایط گذشته وحال متفاوت است. زمانی در طول سلسله پادشاهی و طاغوتی ، دستاویز عده ای نادان و نوکر بود که شعارشان (اسلام برای ایران) بود تا بدینوسیله احساسات مردم را به نفع خودشان برانگیزد و به نام دفاع از هویت ملت ایران آنچه می خواهندکنند و چه مکارانه دغدغه خود را به دغدغه کورش پیوند می زدند که (تو بخواب ما بیداریم)

و اما امروز ، گوشه و کنار با انگیزه های تلقینی جدید که از طریق ماهواره ، اینترنت و رسانه های داخلی،تبلیغ می شود، باز هم ابراز ارادت گروهی به کورش ندا به گوش می رسد که گروه های طراح ازجهت انگیزه متفاوتند : عده ای جاهلند و نمی دانند و عده ای مغرضند و در راستای هوسهای خویش گلی هم بر سر کورش می زنند.

جالب توجه اینکه پرداختن به کورش به عنوان مظهر ملیت و وطن پرستی همراه بامغالطه ای است که این نوشتار در پی طرح این مغالطه و پاسخ اجمالی به جوانان عزیز است تا مبادا کالای اصلی را در بازار تقلب بجویند.

غرض ما نه نفی کورش است نه نفی تاریخ ، نه نفی غیرت ملی و نه نفی تحقیق .بلکه غرض آن است که به نام اصلاح ابرو ، چشم را کور نکنید . ابرو برای چشم است نه چشم برای ابرو.

دو گروه موضوع را مطرح می کنند 1- دشمنان نظام اسلامی ایران 2-تعدادقلیلی دوستان و یاران وطن.!!

هدف هر کدام از این دو گروه چیست ؟ آیا ستمی به کورش روا شد تا از او دفاع کنند؟ آیا ملت خدمتی از او احساس کرده که به فراموشی سپرده شده و احیانا کسی آن را زیر سوال برده و عده ای می خواهد احقاق حق نمایند ؟ آیا ملت مجاهد ایران کمبودی دررهبری ومقتداومرادخویش احساس کرده تا افرادی کورش را احیا نمایند و پاسخگوی نیاز ملت باشند ؟

این سوالات و فرض هایی است که می تواند باطرح آنها،به انگیزه طراحان این قبیل پروژه های نا معلوم پی برد.
و اما هدف دشمن و مخالفان چیست ؟
نقطه قوت ملت ایران از آغاز ورود اسلام این بود که بین ، عقاید غیر اصیل ، خلاف فطرت یا منسوخ ولو ایرانی، اسلام و عقاید حقه اسلام را پذیرفتند . اما این به معنای نفی کشور و وطن نبود بلکه در وطن خویش ماندند و به عقائد منسوخ و مفضول ، نه گفتند . اما مبانی تفکر و اعتقادات خود را به شکل صحیح بنیان نهادند .

اگر آنها را از خاک خودشان تبعید و در دیاری دیگر اسکان می دادند، باز هم وظیفه آنها تقید و تخلق به عقائد حقه بود و دلیل پایبندی به آداب گذشتگان و غیرت و تعصب بر آن کاملا غیر منطقی است . چون انسان تعلق به خدا دارد و سمت و سوی حرکتش از خدا و به سوی خداست و اسارت فکری در آبا و اجداد جاهلانه و مردود است . تا آنجا که اگر وطن حصار بصیرت ومانع تجلی فطرت شود باید هجرت شود « الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها _ نساء /97

خدا جویی و حق طلبی بشر اگر نبود هرگز تمدن اسلامی در جهان اسلام که محصور در عربستان نشد شکل نمی گرفت .

و اگر چنین نباشد ، چگونه جامعه عدل واحد شکل خواهد گرفت ؟ چرا که هر گروهی محصور در ایده های گذشتگان نسبی و ملی خود قیام به جنگ و دفاع می نمودند و جهان یکپارچه می شدکارزار مغولیسم ها . اگر جمود و رکود فکری مذکور حق باشد پس باید قبل از اجداد و نسل گذشته افکاری بوده و قهرمانانی قبل از کورشها بوده اند که به مراتب ضعفهایی بزرگتر از عقاید آنها را داشته باشد اما نسل گذشته بر آن افکار و عقائد نماند بلکه ترقی نمودند .

اگر ما وطن دوست و وطن پرستیم آیا ایرانی متمدن و زیبا بهتر است یا ایرانی که دست بسته بازیچه مستبدان داخلی و خارجی است ؟

چگونه ممکن است با انحصار در تمدن ملی به معنای خاک، جهان را تحت پرچم توحید دعوت نمود و حال آنکه خویشتن دم از ملی گرایی متحجرانه می زنیم . اگر روزی مسلمانان با نیت نشر اسلام به سراغ سرزمین ایران با دلهای آماده آمدند ، اگر کارشان اشتباه بوده پس ما هم اشتباه را تکرار نکنیم و سر جای خود بنشینیم واین همه دم از رسالت جهانی نزنیم !!

این سخنان به معنای نفی تاریخ نیست چرا که تاریخ اگر بدون غرض نوشته شده باشد نه تنها قابل نفی و انکار نیست بلکه مطالعه آن لازم وثبت صادقانه آن واجب است .

و نیز به معنای نفی محاسن دیگران نیست بلکه در کنار نقد آشکار و شجاعانه بدی های آنان ، محاسن آنها نیز ذکر می گردد . اما ذکر محاسن یک شخصیت ملی اگر به شهادت تاریخ ثابت شده ، این دلیل بر اقتدا به او نیست بلکه با وجود مکتب و تفکر جامع،عقلا مراجعه به آئین ناقص ، باطل و اشتباه و هلاکت است و با وجود مردان کامل و شخصیت های جامع ، مراجعه به انسانهای ناقص و مجهول الهویه کاملااحمقانه است .

تاسی به انسانهایی جایز است که نماینده حضرت حق و خالق سبحان باشند و حجت حق بر خلق باشند یا نماینده مورد وثوق حجت الهی باشند که امروز فقهای جامع الشرایط و در راس آنها فقیه حاکم آن واسطه های مورد وثوق هستند .

ملت ایران یا هر ملتی که آزاد اندیش و حق جو باشد ، در منصه ظهور اسلام و همزمان با حکومت پادشاه طاغوتی ایرانی در اصل هرگز اسلام را که دین آسمانی و مظهر کامل حق و دین کامل است نه مظهر و نماد عربیت ، با تعلقات ملی و وطنی معامله نمی کند . زیرا می خواهد انسانیتش به تعالی برسد و با تمام ملت های دنیا، تحت پرچم لا اله الا الله خدا را به یگانگی بخوانند و بپرستند که مکه مکرمه و مراسم حج در قلب بلاد عربی مظهر آن است .

فرق است میان میراث فرهنگی به عنوان آثار عبرت انگیز یک ملت و تذکر اشتباهات و تجربیات تلخ و نیز آثار باستانی به عنوان تجربه های معماری و علمی و بین تعلقاتی که جز در شان انسانهای احمق و متحجر نیست . تمسک و تلبس یک انسان به فرهنگ و تفکر ناب به معنای بی حرمتی به گذشتگان نیست بلکه در فرهنگ اسلامی باید برای آنها از خدا طلب رحمت کردیااگرحق ستیزبوده اند،تبری جست. با این بیان روشن شد که دشمنان در راستای اسلام ستیزی اراده آن دارند که ملت را از اسلام جدا سازند و عجیب است که بیگانگانی از سرزمینهای دوردست می خواهند به ملت غیور ایران غیرت ملی بیاموزند . در اصل ملت ایران را در اسلام ستیزی به یاری بطلبند. غافل از اینکه ملت ایران به برکت اسلام عزت یافتند و در دفاع از وطن خویش نیز موفق تر از دیگران عمل کردند.
و اما انگیزه دوستان چیست؟چند امر متصور است :
1- مخاطب آنها مسئولین فرهنگی باشند که چرا به مفاخر ملی توجه و به جهانیان معرفی نمی شوند و اما این دغدغه در مقابل دغدغه آنها برای تبلیغ اسلام به جهانیان بسیار نا چیز است اما این به معنای ترک امور ممدوح نیست و در جای خود به قهرمانان ومظاهر باستانی هم باید توجه شود)قبل اینکه انسان در رسیدگی به بدن انسان به ابروی خود هم توجهی می کند که این مشمول قاعده نظافت وزینت بدن است نه اصالت ابرو.
2- همان تصور اول با این تفاوت که اسلام را عارضی بدانند و اصالت را به قهرمانان ملی بدهند و از ظلم رفته بر ملت و مردم تظلم خواهی نماید . مستند این گروه و گروه اول شاید این باشد که محتمل در باره ذوالقرنین همان کورش است که البته این یک احتمال است که برخی مفسرین نیز آنرا رد می نمایند .

پاسخ به این سوالات اگر همراه با مقایسه آن پادشاه با واسطه های فیض الهی یعنی اهل بیت علیهم السلام باشد ناعادلانه و همراه با هتک مقام آنها خواهد بود وهر متنی را شامل آن باشد از ارزش می اندازد اما ازآنجا که موضوع بحث سوال بسیاری از جوانان عزیز می باشد که در مقام دانستن هستند و قادر به حل و هضم مغالطه نیستند این سطور به احترام آنها نگاشته می شود .
1- انسانها متعلق به جایی و کسی نیستند بلکه بازگشت آنها به سوی خدایی است که خالق جهان هستی است .

ورهبران کامل و معصوم که تاریخ حیات و خدمات آنها یقین انسان را بر می انگیزد کجا و افراد مجهول الهویه که حجتی بر رسالت و عصمت آنها نیست کجا ؟ تفاخر انسان زمانی عزتمندانه است که به کسی باشد که جز حق و عدالت نمی گوید و جز برای خدا تنفس نمی کند هر کجا که باشد .

گرچه پیامبر اسلام(ص) از سرزمین مکه بود اما عاشقان و شیفتگان راستین او از عجم و موالی بودند . پیامبری که به ملتهای دیگر احترام گذاشتند و عزیزان آنها را عزیز داشت و جز به حق رفتارنکرد و سنت های صحیح آنها را گرامی داشت ونوروز آنها امضاء و آئین بت پرستی را منکوب ساخت .
2- چه خوب است کسانی که دلشان برای اغیار می طپد از خودشان بپرسند اگر فرضاً کورش همان ذوالقرنین باشد و فرضا ذوالقرنین پیامبر هم باشد اگرمقارن با اسلام بود او چه می کرد ؟ و به نظر شما چه تصمیمی باید می گرفت ؟ و شما به چه انتخابی د ست می زدید؟
3-اگر سخن شما حق باشد پس چه خوب است که یهود و مسیح که تاریخ رسولشان روشن و شفاف است و متون کتاب انبیاءشان تصریح بر کمال و انحصار دین در اسلام دارد ، دست به انکار زنند (که این کار را کردند) و بر نبی مبعوث از خاک وطنشان اقتدا نمایند.

عجیب است که ملت هایی ، با تاریخ مصنوعی و مشوش خود مسیح را از آن خود می دانند و اقتدا به آن پیامبر عزیز محصور در اصحاب خاک و زادگاه آن حضرت نیست حال آنکه گاهی عده ای جاهل رنجیده خاطر می شوند. ومبتلا به این خیال واهی که نکند به خاک ما تجاوز شده و ...

و چه زیباست آن زمانی که مسیح پیامبر(ع) از آسمان نزول اجلال فرموده و به منجی عالم بشریت اقتدا خواهد نمود .

نتیجه :طرح موضوع آئین ورسوم و شخصیتهای ملی جز با هدف اسلام ستیزی و حق گریزی و تضعیف اسلام عزیز صورت نمی گیرد که در مقابل پرتو محبت ملت ایران به اهل بیت (ع) هیچ است اما پاسخ به شبهاتی که گاهی ذهن جوانان عزیز را آزار می دهد یک وظیفه است . اقتداءبه اجداد وآباء و گذشتگان بدون دلیل حقّ مداراند و بدون توجه به ارزشهای مبتنی بر فطرت سنتی است که اقوام بسیاری در طول تاریخ بدان مبتلا بوده اند که جهان عرب طبق نقل قرآن نمونه ای از آن است که « بقره /170 » وقتی به کفار گفته می شود تابع حق باشید می گویند پیرو کیش پدران خودهستیم در حالی که پدران آنها بی عقل ونادان بوده وهرگز به حق وراستی راه نیافته اند »

البته انتخاب شخصیت های خاص برای پوشش هدف اسلام گریزی و تبدیل اسلام گریزان به اسلام ستیزان با دقت خصمانه انجام می گیرد تا از ابعاد گوناگون حق واحساس مردم را تحت تاثیر قرار دهند که کورش از جمله آنهاست که مبتنی بر احتمالات تاریخی وجوه مثبت ( ظاهرا ) در او می توان یافت که به جوانان عزیز توصیه می شود بجای تعلّم از دهان ها استناد به افواه و گفتگوها ی بازاری و چله نشینی ها و استناد به فیلم های تاریخی : تاریخ را خودشان مطالعه کنند و شبهات را نزد اهل فن بر طرف نمایند و فنون ، انگیزه ها ، میزان و نیاز به مراجعه موضوعات تاریخی را باز شناسد

از نعمت خدادادی عقل و (پیامبر درون ) بهره بجویند . با شبهات و شاید ها از قیمت عقل و اندیشه خود نکاهند .
 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.