امام حسین (ع) در منابع اهل سنت‌(1)

ی, 09/21/1389 - 10:04
امام حسین (ع) در منابع اهل سنت‌(1)

 شهادت فرزند گرامی پیامبر اکرم (ص) و حادثه کربلا، ‌دل تمام دوستداران اهل بیت (ع) را به درد آورد و دیری نپایید که بساط حکومت بنی امیه برچیده شد، حادثه کربلا از سوی تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی مطرود است و برعاملان شهادت سیدالشهداء لعن و نفرین نثار می‌کنند. 

 

 

آنچه پیش‌روی شماست بخش اول گفت‌وگوی خبرنگار سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، با حجت‌الاسلام ‌والمسلمین نجم‌الدین طبسی از اساتید و مورخان حوزوی پیرامون امام حسین (ع) در منابع اهل سنت است.

* لطفاً درخصوص نگاه اهل سنت به واقعه عاشورا توضیح دهید؟

اهل سنت نگاه واحدی به عاشورا ندارند ، بر خلاف شیعه که به این مسئله نگاه واحد دارند و امام حسین‌(ع) را امام معصوم و بر حق می‌دانند و یزید و طرفدارانش را ظالم و جائر و خروج کننده بر امام زمان خود برمی‌شمارند؛ زیرا وزر و وبالی که یزید انجام داد کمتر از وزر و وبال کفار و مشرکین نسبت به اصل اسلام نیست، این نگاه تمامی شیعیان است، اما اهل سنت نگاه‌های متفاوتی دارند عده ای از آنان اهل انصاف هستند که البته کم هم نیستند، کسانی که هوای آلوده وهابیت و نواصب را استنشاق نکرده اند در کنار امام حسین ( علیه السلام ) و جریان کربلا هستند و یزید و طرفداران او را محکوم می‌کنند به عنوان مثال چند نمونه نقل می‌کنم :

الف- جناب مناوی در کتاب « الفیض الغدیر » ج 3 ص 14 این روایت را می‌آورد که « فاطمة بضعة منّى، و مع ذلك فقابل بنو أميّة عظيم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق » [1] می‌گوید، پیامبر اکرم(ص) حقوقی داشتند و فرمودند فاطمه پاره تن من است، اما امویان این حق بزرگ را بر عکس انجام دادند و عاق رسول الله شدند، خون اهل بیت(ع) را ریختند و زنان و بچه‌ها ایشان را به اسارت بردند و خانه‌های اهل بیت(ع) را خراب کردند و شرافت و فضل اهل بیت را منکر شدند و سبّ اهل بیت(ع) را مباح شمردند و با پیامبر اکرم‌(ص) در وصیتش مخالفت کردند و ضد مقصود پیامبر(ص) عمل کردند، زمانی که مقابل پیامبر قرار بگیرند، چقدر باید خجالت بکشند، وای بر فضیحت ایشان روزی که ایشان محشور می‌شوند .

ب- عسقلانی (متوفی 852) در فتح الباری ج 9 ص 240 ذیل روایت « یُوذیِنی مَن آذاهها وَ کُلّ مَن وَقَع مِنه فی حَق فاطمة ... » [2] بر اساس این روایت هر کس با فاطمه برخوردی داشته باشد که زهرای اطهر اذیت شده باشد در حقیقت پیامبر(ص) را ناراحت کرده است و هیچ اذیتی بر حضرت فاطمه‌(س) بالاتر از شهادت فرزند او نیست .

ج- ابن عماد حنبلی در شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66 حوادث را نقل می‌کند و بعد می‌گوید«قاتل الله فاعل ذلك وأخزاه ومن أمر به أو رضيه ...» [3] خدا بکشت کسی را که امام (ع) را کشت و خاندان اهل بیت(ع) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است .

*یزید توبه نکرده است

د- همچنین آلوسی صاحب روح المعانی ( متوفی 1270 ) که مواضع ضد شیعی هم دارد و گاهی از وهابی‌ها دفاع می‌کند در عین حال در کتاب روح المعانی ج 26 ص 317 ذیل آیه 22سوره محمد(ص) می‌گوید : ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیف‌تر از ایمانش است و « الظاهر أنه لم يَتُب، و احتمال توبته أضعف من إيمانه، و يلحق به ابن زياد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل عليهم أجمعين، و عَلى أنصارِهم و أَعوانهم و شيعتهم و مَن مال إِليهم إلى يومِ الدين ما دمعتْ عين على أبي عبد اللّه الحسين » ‏[4] و ابن‌زیاد و ابن‌سعد ملحق به او هستند و تا چشمی برای امام حسین اشک می‌ریزد خدا یزید و اتباع او را لعنت کند.

*اشکال آلوسی بر ابن‌عربی

 ابو بکر ابن عربی مالکی ( متوفی 543 )که در اشبیلیه قاضی بوده و بسیار دنیا پرست هم بوده است [5] حرکت امام حسین را محکوم می‌کند و می‌گوید « الحسین قتل بسیف جده »، آلوسی از این سخن وی ناراحت شده و نسبت به او می‌گوید «من اللّه تعالى ما يستحق أعظم الفرية فزعم أن الحسين قُتل بسيف جده صلّى اللّه عليه و سلّم» ابوبکر ابن عربی دروغ بزرگی گفته است که امام حسین با شمشیر جدش به شهادت رسیده است و چه حرف درشتی است که از دهان وی بیرون می‌آید، بعد آلوسی ادامه داده: ابن جوزی در «سرّ المصون» گفته است که از اعتقادات بعض عامه که خودشان را سنی می‌دانند این است که: یزید کار درستی انجام داده، ابن جوزی ادامه می‌دهد که آنها اگر به تاریخ نگاه می‌کردند می‌فهمیدند که اصلا یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم به بیعت با او شدند « و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد خلافکاری‌هایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این،‌ به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسان‌های جاهل.[6]

 ما اگر کتابهای اهل سنت را باز کنیم می‌بینیم پر است از احترام و تعظیم به ساحت قدس حسین بن علی ( علیه السلام ) از نظر ما اباعبدالله الحسین ( علیه السلام )  امام معصوم است و از نظر اهل سنت فرزند رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم) است و سید شباب اهل جنت است [7] و منصفین از اهل سنت غیر از این نمی‌توانند بگویند .

*آیا این تفکر در بین اهل سنت غلبه دارد و یا حکومت‌ها در نوع تفکر اندیشمندان سنی موثر نبوده اند ؟

بله، اگر دوران حاکمیت نواصب بود نویسنده‌ای هم که تربیت شده نواصب بوده، جریان فرق می‌کند، اما در زمان‌های دیگر که نواصب حکومت نداشته اند، معمولا اهل سنت جریان یزید و شهادت امام حسین(ع) به دست یزید را محکوم می‌کنند .

*چرا اهل سنت این رویکرد را نسبت به معاویه ندارند؟

عبد الرزاق صنعانی از بزرگان اهل سنت است ( متوفی 211) و شخصیتی است که بسیار مورد احترام اهل سنت می‌باشد، می‌گویند که منبر درس او بعد از پیامبر(ص) شلوغ‌ترین منبر‌ها بوده است، وقتی در درس ایشان، اسمی از معاویه برده می‌شد؛ می‌گفت : با بردن نام «آل ابوسفیان» هوای کلاس را آلوده نکنید «لا تقذروا مجلسنا بذکر آل ابی سفیان» ( شرح حال صنعانی در کتاب میزان اعتدال ) [8] و حمانی نیز که از علمای اهل سنت است می‌گوید معاویه پیرو اسلام نبود ، «علی بن جعد» هم نسبت به معاویه نظر مثبتی نداشته است از طرفی مدتها حکومت در دست معاویه بود و احادیث فراوانی در شان او جعل کردند و جالب است که «نسائی» و «حاکم نیشابوری» و «عینی شارح بخاری» و عسقلانی تصریح می‌کنند که «ما در مدح و فضائل معاویه حتی یک روایت صحیح نداریم»، معاویه خیلی پنهانی کار می‌کرده و هر چند روی کار آوردن یزید از بزرگترین جنایت‌های او بود، ولی از بزرگترین جنایات او کشتار شیعیان بود که ریشه اش به معاویه بر می‌گردد، در کتاب «الغارات» که یکی از نزدیکان مختار نوشته، آورده که معاویه گروه‌های ترور و جوخه‌های اعدام داشته که به روستاهای شیعه نشین حمله می‌کرده و شیعیان را می‌کشتند، ولی همه این اعمال زشت معاویه، پشت پرده بوده است. ولی یزید بر خلاف معاویه عملا تظاهر به فسق می‌کرد. 2

*آیا اهل سنت واقعه کربلا را در منابعشان بیان کرده اند ؟

علی رغم فشار‌هایی که از جانب امویان بوده و بعد از واقعه کربلا مدت‌ها حکومت می‌کردند، تلاش داشتند خاطره‌ و یاد حادثه کربلا محو و سانسور شود و خیلی از مسائل مخفی بماند با این همه فشار، اولین کسی که کتابی در تاریخ کربلا و عاشورا نوشت جناب «اصبغ بن نباتة» از خواص امیر المومنین(ع) بود و الان اصل کتاب موجود نیست. یا ابو مخنف [9] کتابی در تاریخ عاشورا نوشت که ایشان با سه واسطه به «مخنف بن سلیم ازدی» می‌رسد که از اصحاب امیرالمومنین (ع) بوده و او هم مقتلی در این خصوص دارد و البته آنچه که در بازار موجود هست و معروف به مقتل ابو مخنف است و اشتباهات و جعلیاتی هم دارد و در آن دست برده شده است و معروف است که مقتل ابو مخنف همانی است که طبری عامی نقل می‌کند، باز جناب نصر بن مزاحم و نیز ابو منذرهشام بن محمد کلبی هم کتاب خوبی در تاریخ کربلا و حادثه عاشورا نوشته‌اند؛ همچنین واقدی نیز مقتل نوشته است.

 در بین اهل سنت علی بن محمد مدائنی در تاریخ عاشورا کتابی دارد ؛ شرف الدین قاهری ( متوفی 827 هـ ق) و خوارزمی (متوفی 568) کتاب خوبی نوشته و امروز سلفی‌ها او را متهم می‌کنند که شیعه است، چون سلفی‌ها دوست ندارند کسی اموی‌ها را سرزنش کند و ؛ آقای کاشفی بیهقی سبزواری (متوفی 910 ) و ایشان اولین کسی است که داستان کربلا را به فارسی نوشته، با عنوان «روضة الصفاء».

اهل سنت کتاب‌های متعددی در این باره نوشته اند ؛ از دیگر کسانی که واقعه عاشورا را نقل کرده است، ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه است که او نسخه بدل معاویه در دشمنی با اهل بیت(ع) است ولی با وجود این در کتاب « البدایه و النهایه » مقتل را نوشته است، اما طوری گفته است که حکومت و یزید را مطرح نکند و اگر سرزنشی است به پایین دست‌ها نسبت بدهد.

 

 

 


[1]- به نقل ازعبقات الانوار، ج‏19، ص: 738

فاطمة بضعة منّى، و مع ذلك فقابل بنو أميّة عظيم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق، فسفكوا من اهل البيت دماءهم، و سبوا نساءهم، و أسروا صغارهم، و خرّبوا ديارهم، و جحدوا شرفهم و فضلهم، و استباحوا سبّهم و لعنهم؛ فخالفوا وصيّته صلّى اللَّه عليه و سلّم، و قابلوه بنقيض قصده؛ فوا خجلتهم إذا وقفوا بين يديه! و يا فضيحتهم يوم يعرضون عليه‏

[2]- فتح الباری ج 9 ص 329 بر اساس نسخه مکتب الشاملة

 من يتأذى النبي صلى الله عليه و سلم بتأذيه لأن أذى النبي صلى الله عليه و سلم حرام اتفاقا قليله وكثيره وقد جزم بأنه يؤذيه ما يؤذي فاطمة فكل من وقع منه في حق فاطمة شيء فتأذت به فهو يؤذي النبي صلى الله عليه و سلم بشهادة هذا الخبر الصحيح ولا شيء أعظم في إدخال الأذى عليها من قتل ولدها

[3]- شذرات الذهب ج 1 ص 61 به نسخه مکتبة الشاملة

[4]- روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏13، ص: 228

قال ابن الجوزي عليه الرحمة في كتابه السر المصون: من الاعتقادات العامة التي غلبت على جماعة منتسبين إلى السنة أن يقولوا: إن يزيد كان على الصواب و إن الحسين رضي اللّه تعالى عنه أخطأ في الخروج عليه و لو نظروا في السير لعلموا كيف عقدت له البيعة و ألزم الناس بها و لقد فعل في ذلك كل قبيح ثم لو قدرنا صحة عقد البيعة فقد بدت منه بواد كلها توجب فسخ العقد و لا يميل إلى ذلك إلا كل جاهل عامي المذهب يظن أنه يغيظ بذلك الرافضة. هذا و يعلم من جميع ما ذكره اختلاف الناس في أمره فمنهم من يقول: هو مسلم عاص بما صدر منه مع العترة الطاهرة لكن لا يجوز لعنه، و منهم من يقول: هو كذلك و يجوز لعنه مع الكراهة أو بدونها و منهم من يقول: هو كافر ملعون، و منهم من يقول: إنه لم يعص بذلك و لا يجوز لعنه و قائل هذا ينبغي أن ينظم في سلسلة أنصار يزيد و أنا أقول: الذي يغلب على ظني أن الخبيث لم يكن مصدقا برسالة النبي صلّى اللّه عليه و سلّم و أن مجموع ما فعل مع أهل حرم اللّه تعالى و أهل حرم نبيه عليه الصلاة و السلام و عترته الطيبين الطاهرين في الحياة و بعد الممات و ما صدر منه من المخازي ليس بأضعف دلالة على‏ عدم تصديقه من إلقاء ورقة من المصحف الشريف في قذر، و لا أظن أن أمره كان خافيا على أجلة المسلمين إذا ذاك و لكن كانوا مغلوبين مقهورين لم يسعهم إلا الصبر ليقضي اللّه أمرا كان مفعولا، و لو سلّم أن الخبيث كان مسلما فهو مسلم جمع من الكبائر ما لا يحيط به نطاق البيان، و أنا أذهب إلى جواز لعن مثله على التعيين و لو لم يتصور أن يكون له مثل من الفاسقين، و الظاهر أنه لم يتب، و احتمال توبته أضعف من إيمانه، و يلحق به ابن زياد و ابن سعد و جماعة فلعنة اللّه عز و جل عليهم أجمعين، و على أنصارهم و أعوانهم و شيعتهم و من مال إليهم إلى يوم الدين ما دمعت عين على أبي عبد اللّه الحسين‏

[5]- این مطلب را ذهبی ؛ سیراعلام النبلا در ج 20 ص 202

- [6]قال ابن الجوزي عليه الرحمة في كتابه السر المصون: من الاعتقادات العامة التي غلبت على جماعة منتسبين إلى السنة أن يقولوا: إن يزيد كان على الصواب و إن الحسين رضي اللّه تعالى عنه أخطأ في الخروج عليه و لو نظروا في السير لعلموا كيف عقدت له البيعة و ألزم الناس بها و لقد فعل في ذلك كل قبيح ثم لو قدرنا صحة عقد البيعة فقد بدت منه بواد كلها توجب فسخ العقد و لا يميل إلى ذلك إلا كل جاهل عامي المذهب يظن أنه يغيظ بذلك الرافضة.

[7]- احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏33، ص: 10

[8]- ميزان الاعتدال في نقد الرجال ؛ شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي ؛ سنة الولادة / سنة الوفاة  748 ، تحقيق الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود ، الناشر دار الكتب العلمية ، سنة النشر 1995

[9]- مقتل ابومخنف از معتبرترين و جامعترين و ارزشمندترين آثار نگاشته شده درباره ي حادثه كربلاست كه متأسفانه متن كامل و اصلي آن در دست نيست. اين كتاب به سبب اهميت و ارزشي كه داشته مورد توجه ويژه ي مورخان قرار گرفته و متن آن به طرق گوناگون نقل شده، و تأثير آن به حدي است كه نويسنده ي آن سرآمد مقتل نويسان و پدر علم مقتل نويسي به شمار مي آيد.

 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.