فتنه 88؛
چگونگی، چیستی، چرایی
حسین عبداللهیفر
چکیده:
به نظر میرسد پاسخ به سه پرسش پیرامون فتنه 88، تصویر روشنی از ابعاد آن نمایان سازد.
1- فتنه 88 چگونه شکل گرفت؟
2- ماهیت وقایع تلخ پس از انتخابات چیست؟ داخلی است(فتنه) یا خارجی (انقلاب رنگی، کودتا سبز) ویا تلفیقی از هر دو؟
3- و مهمتر اینکه این ماجرا چرا صورت پذیرفت علل و عوامل داخلی و خارجی آن چیست؟
آنچه در پی میآید پاسخی است مختصر و موجز که در سوال اول به شکل توصیفی، و توصیفی – تبیینی در سوال دوم و به صورت تلحلیلی در جواب سوال سوم آمده است.
مقدمه:
با توجه به مشارکت 85 درصدی مردم در پای صندوقهای رای به جرات میتوان انتخابات دهم ریاست جمهوری دهم را در زمره یکی از بهترین انتخاباتهای تاریخ کشورمان دانست که حتی در مقایسه با سایر کشورها یک رکورد جهانی یا لااقل جز کم نظیر ترینها بحساب آورد. ضمن آنکه رئیس جمهور منتخب مردم با رای نزدیک به 25 میلیون، یکی از دولتهای مقتدر و مستظهر به پشتوانه قوی مردم شکل گرفت. حضور پر شور جوانان عرصههای زیبایی از مشارکت نسل جوان کشور برای تعیین سرنوشت جامعه را به نمایش گذاشت. رقابت جدی و تنگاتنگ نامزدهای انتخاباتی بیانگر نقش واقعی مردم در گزینش رئیس جمهور و جلوهای از مردم سالاری دینی به منصه ظهور رسید. به رغم همه جنجالهای تبلیغاتی سازمان دهی شده، نحوه برگزاری انتخابات دهم از حیث سلامت و صحت یکی از سالم ترین انتخاباتهای تاریخ کشورمان گزارش شده است.
از همین رو، انتخابات دهم ریاست جمهوری یکی از شیرین ترین انتخاباتهای کشورمان بود لذا تلاش برای کاستن از شیرینی انتخابات در دستور کار مخالفان و معاندان نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت که متاسفانه با همراهی برخی از جریانات و گروههای سیاسی داخل قرار گرفت.
عمده ترین عوامل و عناصر دخیل در تلخ نمودن نتایج شیرین انتخابات دهم عبارتند از:
1- دشمنان نظام جمهوری اسلامی که از مشارکت بالای مردم در پای صندوقهای رای و پشتیبانی ملت هوشیار ایران از مواضع انقلابی دولت دهم متضرر گردیده و خود را ناگزیر به تمکین در برابر خواستههای به حق آن میدانستند.
2- معاندان و مخالفان انقلاب اسلامی که از استمرار گفتمان امام (ره) و احیای ارزشهای اصیل اسلامی و انقلابی ناخرسند بودند.
3- جریان اپوزیسیون که با نفوذ در گروههای اصلاح طلبی بدنبال منحرف ساختن انقلاب اسلامی از جهت اصلی خود میباشد.
4- جریان رادیکالیستی هنجارشکن موسوم به گروههای اصلاح طلب افراطی که اهداف خود را در چارچوب قانون اساسی قابل پیگیری ندانسته و با جریان اپوزیسیون داخل و خارج از کشور و حتی قدرتهای بیگانه به همسویی پرداختند.
5- جریان منتقد غیرمنصفی که خود را میانه یا معتدل معرفی نموده اما به جهت عدم رعایت انصاف سعی در تضعیف دولت نموده و با متهم ساختن طرف مقابل خود به افراط گرایی، خواستار حذف آن به هر قیمت ممکن از صحنه سیاسی کشور شد.
الف) چگونگی شکل گیری فتنه88
طیف زیادی از اصلاح طلبان از مدتها پیش از برگزاری انتخابات میدانستند که نامزد آنها شانسی برای برنده شدن در انتخابات دهم ریاست جمهوری ندارد. با این وجود، عزم خود را برای جلوگیری از تداوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد جزم کردند و تلاش کردند تا به قیمتی این خواسته خود را محقق کنند. این فعالیتها که به صورت برنامه ریزی شده مورد بهره برداری دشمنان انقلاب اسلامی قرار گرفت توطئهای را شکل داد. اهم اقداماتی که اصلاح طلبان در این راستا بعمل آوردند تا منجر به شکل گیری فتنه 88 گردید، عبارتند از:
اول) تخریب دولت نهم با نقد غیر منصفانه و ناموفق جلوه دادن دولت نهم
از منظر اصلاح طلبان اقدامات رئیس جمهور و کارنامه موفق دولت نهم ویترین اصول گرایان محسوب میگردد و تا زمانی که نمای این ویترین در انظار عمومی زیبا جلوه کند امکان شکست این جریان ممکن نیست. از همین رو، ناموفق جلوه دادن دولت نهم به گونهای که حتی یک نقطه مثبت در کارنامه آن جلوه نکند در دستور کار اصلاح طلبان قرار گرفت.
براین اساس یکی از فعالیتهای اصلاحاتیون که بلافاصله پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری آغاز گردید عبارت از تخریب دولت نهم بود که بدین منظور تمامی مساعی خویش را بکار گرفته و آتش توپخانه رسانهای خویش را فعال ساختند.
اصرار این جریان بر تخریب رئیس جمهور و زیر سوال بردن عملکرد دولت نهم که با آغاز تبلیغات انتخاباتی وارد مرحله جدیدی گردید و با تشکیل اتاق ویژه پیامک سازی، تولید هزاران لوح فشرده مخرب و استفاده ابزاری از برخی هنرپیشهها و راه اندازی میتینگهای مختلط به اصطلاح شاد و... همراه گردید، نقش زیادی در حوادث غیر منتظره انتخابات دهم داشت.
دوم) القاء پیروزی صد در صد به کاندیدای متوهم و متعصب خود
القای پیروزی صد در صد به کاندیدای اصلی اصلاح طلبان جهت عدم پذیرش نتیجه انتخابات یکی از تاکتیکهای اصلی آنها به حساب میآمد. از دیگر مفروضات این تاکتیک به میدان آوردن فردی متعصب و متوهم بود که به زعم خودش دارای وزنهای سنگین در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان و از پایگاهی بسیار قویتراز سایر کاندیداها برخوردار بود. با چنین ذهنیتی بود که ماهها کش و قوس بر سر آمدن و نیامدن خاتمی، موسوی با حمایت بی دریغ خاتمی وارد صحنه رقابتها گردید. و این نکته مهمی در عدم پذیرش نتیجه انتخابات توسط موسوی به شمار رفت.
میرحسین موسوی تحت القائات دوستان و اطرافیانش پیش از اتمام انتخابات خود را رسما رئیس جمهور دهم میدانست و با دعوت از خبرنگاران رسانههای مختلف اعلام داشت با تفاوت زیاد نسبت به رقبا پیشتاز است و کسانی از حلقه اول پیرامون وی مثل خاتمی، پیروزی او را پیش از پایان رای گیری تبریک گفتند. برخی از سایتها نیز تعداد آراء وی را 30 میلیون اعلام میداشتند.
در پرتو این فضای روانی مسموم بود که وقتی نتایج آراء اعلام میگردد، موسوی دچار حیرت و شگفتی شده و مدعی تقلب در انتخابات میشود. این همان نقشهای بود که از مدتها پیش طراحی شده بود. وی بر خلاف ادعای قانون گرایی و حرکت بر مدار قانون که همواره در خلال تبلیغات انتخاباتی اش مورد تاکید قرار میداد نه تنها در برابر نتایج آراء و اختلاف یازده میلیونی رقیبش دست به مقاومت زد بلکه حاضر نشد اعتراضات خود را از طریق مجاری قانونی دنبال کرده و یا برای ادعای تقلب یازده میلیونی سند معتبری ارائه کند و البته عدم تبعیت وی از ولایت فقیه، بزرگترین انحرافی بود که موسوی را در جاده تقابل با امنیت ملی و قانون اساسی و نظام و اسلام قرار داد.
سوم) پیگیری اهداف فرا قانونی با استفاده از ظرفیت موسوی
بسیاری از اصلاح طلبان افراطی به بهانه غیر موثر بودن حضورشان در قدرت مخالف ورود مجدد این جریان به عرصه رقابتهای سیاسی بوده وچنین استدلال میکردند که با کسب حدود 85 درصد کرسیهای نظام و اشغال دو قوه مقننه و مجریه در دوره هشت ساله خاتمی، عملا موفق به پیشبرد اهداف خویش نگردیده اند که البته علت اصلی آن به مماشات سران اصلاحات باز میگردد. آنچه این طیف را قانع ساخت تا بار دیگر به عرصه رقابتها پای گذارند پیگیری اهدافی فراتر از دستیابی به دو قوه قبلی از طریق فردی که توانایی ایستادگی در مقابل نظام را داشته باشد، بود.
از نگاه برخی اصلاح طلبان موسوی از ظرفیت لازمی که بتواند خواستههای فراقانونی آنها در مقابل نظام و رهبری دنبال نماید را داشت. چرا که وی به گمان خویش مشروعیتش را از جایی فراتر از رهبری داشت و با القای «نخست وزیر امام » برای خویش وزنهای در مقابل رهبری نظام احساس میکرد.
چهارم) بستر سازی برای زیر سوال بردن نتیجه انتخابات
این هدف از طریق تشکیل کمیته صیانت از آراء دنبال گردید که با مخالفت صریح مقام معظم رهبری مواجه شد اما به جهت آنکه مقدمه ضروری بسیاری از اقدامات بعدی بشمار میرفت تا آخرین لحظه بر آن پافشاری گردید.
مقام معظم رهبری در واکنش به تشکیل این کمیته عاملان آن را دوستان غیر منصفی خواندند که بدتر از دشمنان منصف عمل نموده و به سلامت انتخابات خدشه وارد میسازند.
پنجم) دروغگو جلوه دادن رئیس جمهور
اصلاح طلبان برای رسیدن به چند مقصود خویش از جمله تخریب رئیس جمهور، خدشه دار ساختن کارنامه دولت نهم، توجیه لزوم حضور اصلاح طلبان در صحنه سیاسی کشور و زمینه سازی جهت فضای روانی تقلب در انتخابات که از پیش نیازهای ضروری انقلابات رنگی به حساب میآید، دروغگو خواندن رئیس جمهور را در دستور کار خویش قرار دادند.
این هدف اصلاح طلبان با استفاده یکی از اصول جنگ روانی دنبال میشد که میگوید دروغ هر چه بزرگ تر و اما تکرار شود، بیشتر در جامعه موثر واقع میگردد.
ششم) دو قطبی کردن جامعه با استفاده از علائم رنگی
یکی از پیش نیازهای اصلی انجام انقلابهای رنگی، انتخاب یک رنگ به عنوان نماد حرکت پیش روی میباشد. از این رو، اصلاح طلبان در اقدامی بی سابقه در طول تاریخ سی ساله انقلاب اسلامی، رنگ سبز را به دلیل قداست آن در کشورمان برگزیدند تا ضمن ایجاد موجهای اجتماعی مورد نیاز و فراهم سازی فضای روانی لازم، جامعه مخاطب خود را در دو قطب له یا علیه ترسیم نموده و از این طریق رنگ کودتای خود را معرفی نمایند.
هفتم) بهره برداری از شیوههای غیر اخلاقی در تبلیغات انتخاباتی
شیوههای غیر اخلاقی زیادی در تبلیغات انتخاباتی اصلاح طلبان مشاهد گردید که از جمله آنها میتوان به سوء استفاده از هنرپیشههای مسئله دار، میتینگهای مختلط دختر و پسر، سخنرانیهای تخریب کننده، پخش وسیع لوحهای فشرده علیه رئیس جمهور، ساخت جوکهای و شعارهای زننده و ارسال گسترده آنها از طریق پیامک و بولوتوث و غیره.
هشتم) اقدامات ضد امنیتی پس از اعلام نتایج
با زیر سوال رفتن سلامت انتخابات از سوی نامزدهای ناکام اصلاح طلب، بستر ورود عوامل بیگانه و عناصر فریب خورده داخلی جهت ایجاد ناامنی، آتش سوزی، درگیری و تشنج در خیابانهای تهران و برخی از شهرستانها فراهم گردید.
بهره برداری از فضایی که اصلاح طلبان آن را اعتراض مسالمت آمیز و همراه با سکوت میخواندند زمینهای فراهم کرد تا در همان روزهای اول تعداد زیادی از بانکها، اتوبوسها و اموال عمومی و خصوصی مورد تهاجم سو استفاده کنندگان قرار گیرد. درخواست نامزدهای شکست خورده برای تجمع غیر قانونی در خیابان انقلاب موجب حمله به یک مرکز نظامی سپاه و در گیری مسلحانهای گردید که در نتیجه آن هفت نفر جان خود را از دست دادند.
این در حالی بود که نظام با خویشتنداری و نیروی انتظامی با درایت، سعی در جلوگیری از دامنه بحران داشته و از هر گونه اقدام تحریک آمیز خود داری مینمودند. اما تلاش برای خلع سلاح مراکز نظامی در راستای وارد کردن اعتراضات به مرحله نبرد گرم و آماده ساختن آنچه تحت عنوان نیاز اصلاحات به خون اعلام شده بود، نشان داد که با ورود عوامل ضد انقلاب، گروهکهای نفاق، انجمن پادشاهی و عدم مهار فتنه به پیچیده تر شدن اوضاع کمک مینماید. لذا مسئولیت مقابله با اغتشاشات بر سپاه و نیروی مقاومت بسیج واگذار گردید.
در چنین فضایی رهبر معظم انقلاب به منظور مهار نا آرامیها و خاتمه مسائل پیش آمده در تدبیری تاریخی اقدام به حضور در نماز جمعه تهران نموده و در خطبههایی حکیمانه اعلام داشتند:
«بنده زیر بار بدعتهای غیر قانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهار چوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت . بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برنده اند، بعضی برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتی دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهای درست، بر طبق قانون. اگر واقعا شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالی در قانون نیست و همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسی بشود. بنده از شورای محترم نگهبان خواستم که اگر در مواردی خواستند صندوقها را بازشماری بکنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت کنند، امضاء کنند. بنابراین، هیچ مشکلی در این جهت وجود ندارد.»[1]
از همین رو، اولین خواسته خود را ابطال کلی انتخابات قرار دادند تا در صورت تکرار انتخابات و پیروزی احتمالی اهداف بعدی خود را دنبال نمایند و در صورت عدم موفقیت به چرایی ابطال انتخابات اعتراض نموده و آن را اشتباهی از سوی رهبری نظام قلمداد نماید.
نهم) اقدامات تنش زای سیاسی
با شکست پروژه ضد امنیتی غائله آفرینان که با هوشیاری رهبر معظم انقلاب و بیداری مردم مسلمان ایران صورت گرفت حلقه بعدی سناریوی افراطیون تحت عنوان جلوگیری از بازگشت آرامش با تاکتیک نهضت نامه پراکنی و بیانیه نویسی آغاز گردید.
برخی از گروههای اصلاح طلب و نامزدهای ناکام آنها سعی کردند از طریق بیانیه پراکنی اقدام به تحریک هواداران حزبی خویش پرداخته و با در صحنه نگه داشتن آنها مانع خاموشی آنچه موج سبز مینامیدند، گردند.
اگر چه در بیانیههای صادره حیثیت و اعتبار نظام به چالش طلبیده میشد و خوراک تبلیغاتی رسانههای بیگانه را فراهم میساخت اما هر چه بر تعداد بیانیههای صادره افزوده میگشت از تعداد آنچه هواداران گروهها و نامزدهای اصلاح طلب خوانده میشد کاسته میگردید که نمونه بارز آن در روز قدس به نمایش گذاشته شد و بدین ترتیب این پروژه نیز با بن بست مواجه شد.
در حلقه بعدی این سناریو، زیر سوال بردن اعترافات بازداشت شدگان قرار داشت که به جهت نگرانی از افشاگری متهمان علیه نیات فرماندهان اصلی آشوب طلبان و اطلاع افکار عمومی از نقش جریان اصلاح طلب در اغتشاشات و ارتباط آنها با عوامل بیگانه طراحی شده بود.
پس از افشا شدن چهره اصلاح طلبان که در جریان پخش علنی دادگاه عوامل آشوب طلب صورت گرفت این جریان تلاش نمود چهره خویش را با عناوین دیگری نظیر«جبهه سبز امید» بازسازی نماید تا شاید در قالبهای دیگری به راه خود ادامه دهد که با موانع متعددی من جمله اختلافات داخلی گروههای اصلاح طلب روبرو شد و بسیاری از آنها نسبت به سپردن رهبری این جریان به موسوی ابراز تردید کردند.
نا مشروع خواندن دولت دهم و ممانعت از تثبیت کابینه، پرده دیگری از این نمایش بود که قرار بود از طریق تلاش برای عدم رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت، تضعیف کابینه، سوال و استیضاح و حتی طرح عدم کفایت رئیس جمهور دنبال کنند که از لوازم آن ایجاد شکاف میان دولت و مجلس و بزرگنمایی در اختلافات اصولگرایان بود. این هدف اصلاح طلبان نیز با هوشیاری مجلس بویژه فراکسیون اصولگرایان با ناکامی مواجه شد.
سناریوی اتهام افکنی و دروغ پراکنی با هدف تداوم التهابات سیاسی جامعه و فرار از پاسخگویی به خیانتهای صورت گرفته، در دستور کار این جریان قرار گرفت که با ادعای پرهیاهوی اتهام تجاوز جنسی در بازداشتگاهها توسط مهدی کروبی، و پروژه کشته سازی موسوی صورت پذیرفت.
ادعاهای کروبی اگرچه مورد سواستفاده بسیار دستگاه تبلیغاتی غرب واقع شد اما پس از بررسی کمیته ویژه قوه قضا ئیه و مجلس شورای اسلامی تکذیب گردید و توطئه افزایش کشتهها به 72 تن نیز با زنده شدن برخی از قربانیان ادعایی، این سناریو نیز با ناکامی مواجه شد.
دهم) اقدامات تشنج سازی اجتماعی
ایجاد تشکلهای موازی تحت عناوین «سازمان رای»، «ستاد 88» و سازماندهی گروههای دهها هزار نفری از طبقات ناراضی جامعه، ارازل و اوباش و معتادین و ایجاد شبکه ارتباطی ماهوارهای، اینترنتی، تلفنی و مطبوعاتی تحت نظر شبکه لیدرهای اجتماعی که تعداد آنها به چند هزار نفر میرسید، از سلسله بر نامههای زنجیرهای طراحان آشوب آفرینی اجتماعی بود.
تیم سناریوساز در راستای راهبرد جلوگیری از بازگشت آرامش، پروژه بهره برداری از خانوادههای آسیب دیده را در دستور کار قرار داد و در این راستا تلاش نمود تا دیدارهای متعددی توسط چهرههای سیاسی با خانوده آسیب دیدگان صورت گیرد.
مساله ربایش ساختگی دختر یکی از زندانیان پرده دیگری از این نمایش جعلی بود. بزرگنمایی در سوژههایی نظیر بازداشتگاه کهریزک، کوی دانشگاه، ترانه موسوی، ندا آقاسلطان، طرح ریزی اعترافات جعلی پیرامون آزار جنسی توسط تیمهای ساختگی، جملگی از برنامههای اصلاح طلبان برای جلوگیری از بازگشت آرامش به جامعه ارزیابی میگردد.
ناکامی اصلاح طلبان در دستیابی به اهداف خود از طریق ناامنیهای اجتماعی سبب گردید تا سناریوهای جدیدی جهت بهره گیری از لایههای اجتماعی را در دستور کار خود قرار دادند که حلقه اول آن تحت عنوان «پروژه مهر» به منظور سوء استفاده از ظرفیتهای دانشجویی و دانشگاهها تعریف شده است. بر اساس این سناریو ناامنی دانشگاهها میتواند زمینههای بهره برداری از پتانسیل دانش آموزی را فراهم سازد تا ابعاد درگیر ساختن بخش وسیع تری از لایههای اجتماعی فراهم گردد.
مرحله بعدی است که میتواند دامنه این ناامنیها را به مرحله نهایی نزدیک ساخته و نهایتا نتایج آن در نمایان گردد.
لازم به ذکر است که تلاش برای بهره برداری از اعتصابات صنفی و کارگری، شبهای احیای ماه مبارک رمضان، راهپیمایی 22 بهمن، چهارشنبه سوری، روز قدس و نماز عید فطر در راستای ناامن سازی اجتماعی طراحی گردیده بود که با ناکامیمواجه گردید.
ب) چیستی و ماهیت ماجرا
در خصوص چیستی و ماهیت وقایع و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم سه نظر وجود دارد.
یکم) انقلاب رنگی
نظر اول مربوط به نظریه پردازانی است که این حوادث را در چارچوب «انقلاب رنگی » یعنی با برنامه ریزی بیرونی و البته نقش آفرینی عناصر داخلی تحلیل میکنند.
کسانی که بر این رهیافت پای میفشارند، معتقدند ناکامی آمریکا وغرب از براندازی، تغییر رژیم و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، سبب گردیده تا این کشورها با تقویت تهدیدات سیاسی و تحت پوشش جنگ نرم؛ پروژهای دولت سازی و ملت سازی را بطور هم زمان در دستور کار خویش قرار دهند.
پس از شکست طرح غربیها در «دولت سازی» و روی کار آوردن دولتی متمایل با غرب در ایران که با 25 میلیون در مقابل 13 میلیون رای در جریان انتخابات دهم صورت گرفت، پروژه ملت سازی را با هدف رو در رو قرار دادن بخشی از مردم در برابر بخشی دیگر مورد پیگیری قرار گرفت.
از این شیوه که معمولا در ظاهری دمکراتیک و به بهانه انتخابات استفاده میشود، غربیها در راستای کاهش محدوده نفوذ رژیمهای مخالف خود بهره میگیرند و تا کنون در کشورهای اوکراین «انقلاب مخملی»، گرجستان «انقلاب رز»، قرقیزستان «انقلاب لاله» با موفقیت به اجرا گذاشته اند و نمونهای از آن در لبنان با نماد «سرو» به مرحله نمایش درآمد که ناکام مانده است.
اگر چه دموکراسی شیوه اصلی این نوع انقلابات به شمار میرود لکن به دلیل طراحی پیچیده، برنامه ریزی قبلی، هماهنگی بین عوامل داخلی و خارجی و تخصیص هزینههای لازم، به ویژه کاربرد خشونت در مواقعی که نامزدهای مورد نظر غرب با عدم موفقیت رو به رو میشوند، این نوع انقلاب رنگی را «کودتای نرم یا انقلاب رنگی» میخوانند که در راستای جنگهای نرم قابل ارزیابی است.
وقایع تلخی که ملت مسلمان ایران دراوائل تابستان سال جاری، متعاقب انتخابات ریاست جمهوری دهم شاهد آن بود، بر اساس استناداتی نظیر؛ اذعان کشورهای غربی به تلاشهای پشت پرده و حمایت از اغتشاشگران، اعترافات عوامل گروهکهای معاند و اقرارمتهمان به رفت و آمدهای خارجی، تردد غیر مرسوم عناصر اجنبی به داخل، اسناد ومدارک به دست آمده از جلسات طراحان، آشکار شدن نقش سفارتخانهها و... جلوهای از جنگ نرم آمریکا و غرب علیه انقلاب اسلامی میباشد که مقرر گردیده بود تحت عنوان «کودتای سبز» و در چارچوب انقلابات رنگین غرب به مرحله اجرا دراید.
بر اساس هشدارهایی که معمار بزرگ انقلاب اسلامی هم در همان اوان پیروزی و هم در اواخر عمر شریف شان به مردم ایران داده بودند واز نقشههای دشمن برای پنجاه سال آینده خبر داده بودند، مسلما دست زدن به هر نوع کودتا یا اقدامی دیگر از سوی دشمنان و مخالفان نظام اسلامی به جهت ناکامی از انواع تهدیدات نظامی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک و... در راستای جنگ نرم بعید به نظر نمیرسد اما آنچه در این میان قابل پرسش میباشد به عملکرد برخی از جریانات، احزاب و شخصیتهایی باز میگردد که مدعی اصلاح طلبی به ویژه خط امام هستند چراکه آن راحل عظیم الشان تاکید میفرمودند: «دشمنهای ما حوصله شان خیلی زیاد است حالا نقشه میکشند برای پنجاه سال دیگر. این همین طور کم کم جلو میرود این فساد جلو میرود تا یک روزی که مهیا بشود کشور برای این که در داخل خودش یک انفجار حاصل بشود از ایادی آنها . ما از این غافل نباید باشیم.»[2]
جریانی که تحت عنوان اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری دهم با دو کاندیدا حضور داشت و امید چندانی به پیروزی خویش نداشت، اهدافی ساختار شکنانه در سرداشت که در صورت پیروزی و عدم پیروزی دنبال نماید و تا با دست یابی به کرسی به مرحله اجرا درآورد اما، پس از آنکه با عدم اقبال عمومی مواجه گردید راهبرد اصلی خود را برهم زدن ثبات امنیتی و سیاسی و اجتماعی قرار داد. این جریان در راستای راهبرد خود به طراحی سناریوهای پیچیدهای روی آورد که نخستین آن پروژه ناامن سازی امنیتی کشور به بهانه تقلب در انتخابات بود و هدف آن بهره گیری از لایههای اجتماعی جهت تحمیل خواستههای خود به نظام اسلامی ترسیم شده بود.
دوم) فتنه داخلی
نظریه دوم از صاحب نظرانی است که وقایع تلخ 88 را فتنهای پیچیده و عمیق داخلی میدانند که حضور همه عناصر ضد انقلاب و حمایت هماهنگ غرب به پیچیدگی آ ن میافزود.
کسانی که حوادث پس از انتخابات را با مدل تحلیلی «فتنه» قابل انطباق میدانند برای استدلال نظر خویش، به وجوه مشترک شاخصههای فتنه 88 با فتنههای صدر اسلام بویژه فتنههای دوره امامت حضرت امیر (ع) استناد کرده و به مواردی نظیر؛ ریشه، شکل گیری، آثار و تبعات، اشاره میکنند. مهمترین موارد مشابهت میان فتنه 88 با فتنه دوره حضرت امیر(ع) عبارتند اند از:
1- نا شناخته بودن از روبرو
حضرت امیر(ع) فرمودند: فتنه زمانی كه میآید از روبرو شناخته نمیشود، وقتی كه تمام میشود از پشت سر شناخته میشود. وقتی میآید در ابتدای آن نمیفهمید كه فتنه است چرا كه همه چیز مرتب، قشنگ، درست و تئوریزه شده است. فرمودند كه اینجا جای صبر و دقت است. آغاز فتنه از افرادی است كه بر سر قدرت، ثروت و ریاست مسابقه میگذارند و چون سگان این مردار را از دندان یكدیگر میربایند و یكدیگر را میجوند و پس از مدتی پیروان از رهبران اعلام بیزاری و برائت میكنند و رهبرانشان از پیروانشان گلایه میكنند. هر یك تقصیر را برعهده دیگری میگذارد و چون دشمنان از یكدیگر جدا میشوند، هیچ یك مسئولیت آنچه كردند و مسئولیت فتنه را برعهده نمیگیرند و یكدیگر را با لعنت دیدار میكنند.[3]
منطبق با فرموده حضرت امیر (ع) حوادث پس از انتخابات که علی الظاهر تحت عنوان رقابتهای انتخاباتی آغاز گردید وقتی شروع شد کسی نمیتوانست از ظواهر آن مشخصات یک فتنه را بیابد اما به سرعت از قواعد معمولی و روندهای گذشته خارج گردید و با ائتلافهای عجیب و غریب روبرو شد. در جبههای که چپ مذهبی نام داشت تکنوکراتهای راست در خفا وارد عمل شدند و عهدی عمیق بستند. در میان کسانی که دم از خط امام میزدند سکولارهایی ضد اسلام سیاسی و اصیل مورد تاکید امام (ره) ورود پیدا کردند. در جمع کسانی که خود را اعتدالی و میانه رو معرفی میکردند سر و کله افراطیونی هنجارشکن پیدا شد. بهائیت هم از سوی دیگر به حمایت از یک کاندیدا برخاست. گروههای منحلهای چون دموکرات کردستان به صدور بیانیهای حمایت آمیز اقدام کردند. فردی که ادعای نخست وزیری امام را داشت وکیل مدافع اپوزیسیون نظام شد و در جلسات انتخاباتی خویش کرسیهای خاص را به آنها اختصاص داد. شعار قانونگرایی مطرح میساخت و بر رویهای خلاف قانون، کمیته صیانت از آراء را برای زیر سوال بردن مکانیزم انتخابات تشکیل میداد و با آمارهای دروغ طرف مقابل خود را دروغگو مینامید.
2- ابهام افکنی در حقیقت
از حضرت پیامبر اکرم (ص) منقول است که فتنه وقتی شکل میگیرد كه حقیقت دچار ابهام شده باشد. چنانچه ایشان خطاب به حضرت امیر (ع) میفرمایند فتنه بر سر تاویل قرآن صورت میگیرد چون سران فتنه قرآن را قبول دارند اما آن را به نفع خودشان تاویل میكنند.
بنابراین برنامه ریزی برای ادعای تقلب در انتخابات که مدتها قبل از انجام انتخابات مطرح و بر اساس آن کمیته صیانت از آرا تشکیل گرفت، گواه این نکته است که برای آغاز فتنه نیاز به ابهام آفرینی در حقیقت کاملا محسوس بوده است. در واقع برای پاشیدن خاك بر چهره حقیقت دروغی به نام «تقلب» را ترویج کردند و ازهمین روی از آن به عنوان اسم رمز آشوب ذکر کردند که پایههای فتنه بر آن بناشده بود.
3- شبهه آفرینی
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: فتنه كه میآید چند چیز نیز به دنبال آن میآید:اول تردید یعنی اینكه همه به شك میافتند. دوم اختلاف. سوم بیثباتی و تزلزل در ایمان. چهارم گم كردن دوست و دشمن و مخلوط شدن دوست و دشمن.[4]
4- تغییر در مطالبات مردم
یکی از نشانههای فتنه تغییر خواستهها و مطالبات مردم از مسائل اساسی به مسائل مادی و جزئی است. چنانچه در فتنهای که موسی (ع) پس از قیام علیه فرعون با آن مواجه گردید برخی خواستههای الهی و والای مردم را به سمت مطالبات مادی چون گرسنگی، تشنگی، درخواست میوه و غیره... تغییر دادند. رفاه طلبی، راحت طلبی و زیاده طلبی از جمله مطالبات غیر معقول دوران فتنهای بود که حضرت امیر(ع) با آن دسته و پنجه نرم میکرد. [5]
تبلیغات انتخاباتی نامزدهای اصلاح طلبان و بیانیه تحریک امیز آنها بیانگر طرح مطالبات انحرافی جهت بهره برداری سیاسی و جناحی از آنها میباشد.
5- تغییر تمرکز توجهات مردم از جبهه دشمن به مسائل داخلی
وقتی خوارج در نهروان اردو زدند درست زمانی بود که امیر مومنان علی (ع) نیروهای خود را برای جنگ با معاویه آماده میساخت. فشار خوارج و اقدامات آنها که با تبلیغات نفوذیهای معاویه هماهنگ شده بود سبب شد تا آن حضرت ناخواسته از جبهه اصلی به جبهه فرعی خوارج رو کرده و پس از آن نیز فرصت لشکر کشی به سوی شام را نیافت.
6- شخصیت محوری به جای ملاک محوری
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه چند بار خطاب به مسلمانان فرمود كه حق را با آدمها نسنجید، ملاكتان انسانها نباشد چرا كه انسانها تغییر میكنند. همه در معرض فسادیم، هیچ كس خائن و فاسد به دنیا نیامده است، همه ما كم كم فاسد یا خائن میشویم. فردی كه علی(ع) را ترور كرد كافر نبود جزء سربازان علی بود، مجاهدی رزمنده بود كه سابقه فعالیت در جبهه داشت. شمر كه سر حسین(ع) را برید مجاهد بود، رزمندهای بود كه 35 سال قبل جزو افسران حضرت امیر(ع) بود اما دو دهه بعد در كربلا سر امام حسین (ع) را میبرد و شد جزو افسران یزید. همه ما در خطریم، هیچ كس نباید به سابقه خود تكیه و اعتماد كند؛ باید بدانیم كه تا مرجع تقلید شویم در خطریم، ما مرجع تقلیدی داشتیم كه میخواست علیه امام خمینی (ره) كودتا كند، مرجع تقلیدی كه هم مقلد داشت و هم رساله. [6]
7- تعدد بازیگران پنهان و آشکار
از جمله وجوه مشترک همه فتنههای تجربه شده در تاریخ اسلام و کشورمان، بازیگری بازیگران پنهان و آشکار متعدد و دخالت جریانات و گروههای دخیل در فتنه میباشد. در حوادث ناگوار پس از انتخابات چندین جریان عمده و گروههای سیاسی عدیدهای تحت تاثیر آنها دخالت داشته اند که برخی از آنها عبارتند از:
1- جریانات خارج کشور (معاندین مسلح، سلطنت طلبان، مشروطه خواهان) 2- جریان اپوزیسیون مسلح داخل کشور 3- جریان اپوزیسیون برانداز داخل 4- جریان چپ مذهبی (دوم خرداد، اصلاحات) 5- جریان میانه (اعتدالیون) 6- جریان روشنفکری سکولار
آنچه در خصوص جریانات داخل کشور قابل ذکر میباشد نقطه الحاق جریان چپ سنتی؛ (مجمع روحانیون مبارز و گروههای اقماری آن) حزب اعتماد ملی و متحدین آن شامل حزب همبستگی و مردم سالاری از یک سو و جریان چپ افراطی؛ (حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دفتر تحکیم وحدت) از سویی دیگر با جریان راست مدرن (حزب کارگزاران سازندگی) و جریانی که خود را میانه یا اعتدالی معرفی مینماید، در جلوگیری از پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد میباشد. در این میان نقش گروههای اپوزیسیون؛ ملی مذهبیها، نهضت آزادی و گروههای ضد انقلاب منجمله حزب منحله دموکرات کردستان، سازمان چریکهای فدایی خلق و سایر گروههای مشروطه طلب، سلطنت طلب و جمهوری خواه را نباید نادیده انگاشت.
در زمان امام علی(ع) یكی از مواردی كه خود حضرت آن را فتنه نامیدند، شورش جمل بود كه منتهی به جنگ جمل شد و این جنگ، اولین جنگی بود كه بر علی(ع) تحمیل شد. دشمنان حضرت علی(ع)
در جنگ جمل جزو خوشنامترین خوشسابقهترین افراد و اصحاب پیامبر(ص) بودند؛ كسانی كه حضرت امیر(ع) میفرماید ما از كودكی و خردسالی با هم بزرگ شدیم و در جبههها همیشه همه در كنار هم بودیم.
طلحه و زبیر بارها در جهاد در خط مقدم بودند. شخص دیگر كیست؟ عایشه؛ امالمؤمنین و همسر پیامبر(ص). عایشه جزو نزدیكترین افراد به پیامبر(ص) بود.عثمان خلیفه سوم كشته و پس از آن شورش شروع میشود. این شورش به حدی است كه سه روز جنازه خلیفه روی زمین میماند و هیچ كس حاضر نمیشود كه او را دفن كند؛ یعنی فضای مدینه اینگونه بود. میدانید كه جنازه عثمان، خلیفه سوم را در نیمه شب و بعد از سه روز آنهم با وساطت امیرالمؤمنین(ع) برای دفن بردند. ابتدا مردم مدینه نگذاشتند كه او در قبرستان مسلمانان دفن شود و به همین خاطر عثمان را در مقبره و باغ یك كسی دفن و بعد روی آن دیوار خراب كردند تا كسی نبش قبر نكند كه بعدها همانجا جزو قبرستان بقیع شد.
لذا خود حضرت در نهجالبلاغه، شورش طلحه و زبیر را فتنه نامیدند و از مردم خواستند كه آن را سركوب كنند و طی نامهای به مردم كوفه نوشتند كه دیگ آشوب به جوش آمده و فتنه آغاز شده است؛ همه به سوی رهبر خود بشتابید و در جهاد علیه فتنه شتاب كنید كه تأخیر خطرناك است.
در این رابطه برخی از گروههای مخالف نظام را میتوان مصداق بارز قاسطین نامید. جریانها و گروههایی كه علاوه بر باورهای سست و التقاطی در خصوص انقلاب، از ابتدا دارای حسادت و كینه نسبت به امام عظیم الشان راحل بودند و همانند جریان قاسطین و حزب طلقاء، تزویر و نیرنگ همواره در قول و عمل آنان نمایان بوده است.[7]
"تجدید نظر طلبان سكولار " و "تكنو كراتهای لیبرال " و همچنین "افراد قدرت طلب " را نیز باید مصداق مبرهن ناكثین دانست كه از چهار عنصر "وجاهت "، "ثروت "، "قدرت " و "سیاست "، برخوردار هستند. برآیند رفتار این نحله از جریان نفاق جدید باعث گردیده كه بعضاً نظام و جامعه با چالشهای "حقانیت و مشروعیت "، "غوغاسالاری و جنجال آفرینی " و همچنین "فتنههای خطرناك " مواجه شود كه فتنه مخملین اخیر یكی از آن موارد میباشد. در این میان نكته بسیار جالب توجه آن است كه جریانهای مذكور، داعیه دار اصلاح طلبی نیز بوده اند.
از سوی دیگر چنانچه بخواهیم براساس تحلیل تاریخی و تطبیقی، انقلاب اسلامی را در دو برهه دوران تنزیل و تأویل تحلیل نمائیم، میبایست تصریح كرد كه نظام اسلامی و جامعه دینی تاكنون با هر سه دسته از منافقین مواجه شده است. در دوران استقرار یا به تعبیر دیگر تنزیل و شكل گیری نظام اسلامی، جامعه با منافقین دسته اول و دسته سوم (شبیه دوران تنزیل در صدر اسلام) مواجه گردید.
در این تحلیل تاریخی وتطبیقی، چنانچه دوران پس از رحلت امام عظیم الشان راحل را دوران استمرار و یا به عبارت دیگر برهه "تأویل نظام اسلامی" و مبارزه برای چگونگی پیاده سازی اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بدانیم، آنگاه و همانطور كه منافقین دسته دوم و نحلههای آن در دوران تأویل در صدر اسلام شكل گرفتند، در این برهه نیز براساس قوانین و سنتهای الهی حاكم بر تاریخ، میبایست شاهد ظهور و بروز منافقین دسته دوم (نفاق جدید) باشیم كه البته این چنین نیز شد.
ظهور قاسطین (گروههای مخالف و معاند نظام) و ناكثین (تجدید نظر طلبان سكولار، تكنوكراتهای لیبرال و همچنین برخی افراد قدرت طلب) و ائتلاف آنان در فتنه مخملین پس از انتخابات، مؤید تغییر ناپذیری سنتهای الهی و ضرورت عبرت آموزی از تاریخ است.
8- ریشههای مشترک و یکسانی که در پیدایش فتنه دیده میشوند
ریشهها و عللی که در فتنه 88 با فتنههای صدر اسلام مشابه به نظر میرسند عبارتند از:
دنیا طلبی، دنیا گرایی: در خصوص نقش دنیا طلبی و دنیا گرایی در ایجاد فتنه خداوند سبحان خطاب به موسی (ع) فرمود: «وعلم ان کل فتنه بدوها حب الدنیا» آگاه باش که آغاز هر فتنه دوستی دنیا است.[8]
خواهشهای نفسانی: حضرت علی علیه السلام در مذمت دنیا گرایی و پیروی از هوای نفس میفرمایند: «و ان اخوف ما اخاف علیکم اتباع الهوی و طول الامل ...» ای مردم دو چیز است من از آن سخت بر شما بیمناک ام یکی پیروی از هوای نفس و دیگری طول آرزو و حال آن که در جهان هستید از آن به اندازهای که فردا بتوانید خود را حفظ کنید خوشه برگیرید. [9]
یکی از علائم شاخص در جریان شکل گیری فتنه پس از انتخابات، پیروی سران فتنه از خواهشهای نفسانی و قدرت طلبی انها بود که مانع تمکین به نتیجه رای گیری و خواست ملت و بالاتر از آن پذیرش قانون و توصیههای مقام ولایت گردید.
عدم خلوص اعتقادی «التقاط»: عدم خلوص اعتقادی و فکری «التقاط» یکی از نشانههای فتنه گران است که خداوند برای زدودن این گونه ناخالصیها در جامعه اسلامی، خداوند دو بار در قرآن کریم امر به مبارزه با آنها را صادر فرموده است. چنانچه در سورههای بقره و انفال آمده است: «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله» و مبارزه کنید با آنها تا این که فتنه نباشد و دین تماما برای خدا باشد.[10]
خودرأیی و خودخواهی: امام علی(ع) در خطبه 50 نهجالبلاغه در خصوص اینكه فتنه چگونه شروع میشود صحبت میكنند و میفرمایند كه شروع فتنه از دو جاست:
یك بعد نفسانی دارد یعنی خودخواهی؛ افرادی پیدا میشوند كه خود محورند، دیكتاتورند، منفعت طلبند و فقط دنبال قدرت و پیروزی خودشان هستند.
دوم اینكه شروع فتنه از بدعت نظری در مفاهیم است؛ یعنی تغییر دادن اصول یا تحریف آن.
بدعت گذاری: امیر مومنان در خصوص منشا فتنه و پیروی از خواهشهای نفسانی در شکل گیری فتنه در جملات زیبایی میفرماید: انماء بدء الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع، یخالف فیها کتاب الله ... آگاه باشید که منشا فتنهها پیروی از خواهش نفس است و احکامیکه بر خلاف شرع ابداع میشوند در حالی که کتاب خدا با این بدعتها مخالف است.[11]
از آن بزرگوار منقول است «قد خاضوا بحار الفتن و خذوا بالبدع دون السنن»[12] هر اینه در دریای فتنه غرق شدند کسانی که به بدعتها بدون سنتها تمسک کردند.
بدعت گذاران نه تنها خود دچار فتنه میشوند بلکه با کار خود دیگران را نیز به اشتباه میاندازند و چون معمولا بدعتها از سوی خواص و نخبگان صورت میگیرد با واکنش عدهای دیکر از خواص مواجه میگردد که علاوه بر ایجاد شکاف و اختلاف سبب بروز شبهه در میان عوام میشود.
بدعتی که سران فتنه با سرکشی در برابر قانون بنیان نهادند و شعار تقلب و دروغگویی سرودند نه تنها افراد مورد نظر خویش را به مسیر غلطی که میخواستند منحرف کردند بلکه ناخواسته باعث ظهور تردیدهایی در جامعه بویژه اذهان جوانان گردیدند که نسبت به انتخاباتی که خود آنها برنده آن بودند نیز تردید ایجاد کرده و کار خود در اینده را نیز با ایجاد سوالهای مشابه با مشکل مواجه ساختند.
9- شیوهها مشترکی که معمولا در فتنه بکار میروند
بسیاری از شیوههایی که در فتنه 88 بکارگیری شد با روش فتنه گران صدر اسلام شباهت زیادی داشت. برخی از این شیوهها عبارتند از:
استفاده از مقدسات و چهرهای مقبول: فتنه گران برای رسیدن به مقصود خویش سعی میکنند تا سخنان خود را از زبان چهرههای موجه و مقدس به گوش مردم برسانند. به همین منظور اطلاعات غلطی را از طریق افراد با نفوذ به شخصیتهای مورد نظر رسانیده و سپس در انتظار واکنش آنها میمانند و به محض شنیدن موضع آنها، نسبت به انتشار اینگونه مطالب در سطح وسیع اقدام میکنند.[13]
در جریان وقایع اخیر کشورمان، سران فتنه از این شیوه به صورت مکرر بهره گرفتند و در موارد متعددی مشاهده شد برخی از اظهارات چهرههای شاخص نظام بطور گسترده در رسانههای داخل و خارج منعکس میگردید و هنگامی که علت این نوع مواضع مورد پرسش دوستان و اطرافیان قرار میگرفت آنها به اطلاعاتی که از افراد مورد اعتماد خویش کسب کرده بودند، استناد مینمودند.
عدم تمکین به ولایت: همانگونه که ولایت پذیری از نشانههای ایمان و اخلاص میباشد ولایت گریزی و عدم تمکین به ولایت نیز از علائم منافقان میباشد که ناشی از نفاق و خود بزرگ بینی آنهاست. ولایت ستیزی فتنه گران گاهی به حدی بوده که حتی بر پیامبر اکرم (ص) اشکال میکردند و ایشان را به بی عدالتی متهم مینمودند. منافقین اگر دم از ولایت هم بزنند کاملا ظاهری است یعنی شعار ولایت میدهند اما ولایت مدار نیستند. لذا هرگز در عمل نظرات ولی امر را بر نظر خویش ترجیح نمیدهند.[14]
لذا مشکل اصلی اصلاح طلبان را باید در عدم التزام عملی به ولایت جستجو کرد که به طور علنی و رسمی پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد به نمایش درآمد و این همان میوه ممنوعهای بود که سران فتنه خوردند و از آخرین دور بر گردان این جاده یک طرفه عبور کردند.
بهره گیری از شعارهای جذاب: یکی دیگر از شگردهای فتنه گران برای غبارآلود کردن فضای جامعه استفاده از شعارهای خوب و جذاب و گمراه کننده میباشد آنها بدین وسیله میخواهند اهداف پلید و نادرست خود را درپشت شعارهای جذاب و الفاظ چند پهلو پنهان کنند و چنین وانمود کنند که خواهان امنیت، آرامش مردم و اصلاح امور در جامعه اند.
بهره برداری از رنگ سبز از جمله موارد بارز و آشکار این شیوه در جریان فتنه پس از انتخابات بود. چرا که تجربه کودتاهای مخملی در دیگر کشورها نشان داده بود که اگر بتوانند از چیزی به عنوان نماد استفاده کنند در ایجاد همبستگی، همراهی، همسویی و بسیج هواداران بسیار موثر خواهد بود. موسوی که از انتخابات سال 76 مطلع بود و به خاطر داشت که سیادت خاتمی تا چه میزان به ارای وی کمک کرد، به این موضوع روی آورد و با انداختن شال سبز رنگ بر گردن در مجالس و محافل حضور پیدا میکرد تا رنگ سبز را به عنوان نماد تبلیغات خود معرفی کند و جابیندازد.[15]
تحریک احساسات مردم: همه فتنه گران سعی میکنند تا با بهره گیری از احساسات و عواطف مردم، اقدام به تحریک مردم به هر وسیله و روش ممکن اقدام نمایند. در این ارتباط یکی از شگردهای معمول فتنه گران کشتن و قتل افراد سرشناس و متعلق به سران فتنه میباشد چنانچه قتل عثمان در فتنه صدر اسلام جهت بسیج مردمی علیه امام علی (ع) مشهور است.
نقشه ترور بسیاری از سران فتنه و وابستگان به آنها نظیر سید محمدخاتمی در جریان وقایع پس از انتخابات و تلاش وسیع جهت کشتار نیروهای به اصطلاح معترض و هوادار میر حسین و همچنین ترور خواهرزاده ایشان از جمله اقداماتی میباشد که در این راستا قابل ارزیابی است.
اختلاف افکنی: یکی از شگردهای ثابت و مرسوم فتنه انگیزان ایجاد دو دستگی و تفرقه افکنی در بین صفوف متحدد مردم و خواص و نخبگان میباشد که با پوشش مسائل سیاسی، جناحی، قومی، نژادی و مذهبی صورت میگیرد. امیرالمومنین علی (ع) پس از فتنه حکمیت که در نتیجه جنگ صفین به ایشان تحمیل گردید تفرقه و اختلاف در آرای مردم را عامل بروزفتنه معرفی کرده و فرمودند: در تفرقه و اختلاف راه فتنه هموار میگردد.[16]
شبهه آفرینی: امام علی(ع) در تعریف شبهه میفرماید: «شبهه را از این جهت شبهه نامیده اند که باطنی باطل و ظاهری شبیه حق دارد»
شبهه افکنی و ایجاد شبهه در ذهن مردم به جهت پوشاندن لباس حق بر مقاصد باطل خویش همواره از گذشتههای دور در دستور کار فتنه گران بوده است. چنانچه حضرت علی (ع) رابطه میان شبهه وفتنه را بسیار عمیق میداند و میفرماید: «احذروا الشبهه؛ فانها وضعت للفتنه» از شبهه دوری کنید زیرا که شبهه به قصد فتنه ساخته میشود.[17]
شبهه آفرینی در فتنه پس از انتخابات از همان موقعی شروع شد که تقلب به عنوان اسم رمز آشوب تعیین شد و هنوز انتخابات به پایان نرسیده سایتهای نوروز، قلم نیوز، اصلاحات، امروز، سلام نیوز، جمهوریت و... مدعی شدند نامزد آنها در 21 استان به برتری دست یافته است. شعارهای «اگه تقلب بشه ایران قیامت میشه» در کنار ادعای همسر موسوی مبنی بر اینکه «در صورت پیروزی احمدی نژاد تقلب اثبات میشود» مفهوم مییافت.[18]
پوشاندن باطل با ظاهر حق: درآمیختن حق و باطل با یکدیگر از شیوههای کسانی است که قصد ایجاد فتنه دارند چراکه به تعبیر امام علی(ع) اگر باطل با حق آمیخته نمیشد و حق جویان آن را میشناختند دشمن مجال طعنه زدن به آن را نمیداشت لیکن اندکی از حق و اندکی از باطل را میگیرند و با هم میآمیزند در این هنگام شیطان فرصت مییابد تا بر دوستانش مسلط گردد و کسانی که لطف خدا از پیش شامل حالشان شده است نجات مییابند. [19]
موسوی با مصاحبه پیش هنگام و قبل اتمام شمارش آرا خودش را پیروز انتخابات معرفی كرد تا حقیقت بیشتر در ابهام فرو رود. با آمیخته شدن حق و باطل بسیاری راه گم کردند و حقیقتا فتنهای عظیم چنان دامان کشور را گرفت که امر بر برخی خواص اهل حق هم مشتبه شد و بسیاری از این آزمون سخت سرافکنده بیرون آمدند.
10- آثار و پیامدهای مشترک
یکی دیگر از وجوه تشابه فتنه 88 با فتنههای گذشته، مشابهت در آثار و عواقب سوء آن میباشد که بعضی از موارد آن اشاره میگردد:
سودجویی مخالفان: برنده اصلی فتنه گری و فتنه افکنی بطور حتم مخالفان و دشمنان اسلام و انقلاب میباشند که بیش از بازیگران آشکار نیز نفع میبرند. این اصل در فتنههای گوناگون تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر کشورمان به اثبات رسیده است. همانگونه که در فتنه خوارج، حکومت شام و به تبع آن حکومتهای روم و یهود و نصاری بیشترین بهره را بردند و از شمشیر عدالت علوی در امان ماندند و در فتنه کربلا تکرار گردید.
در تاریخ مشروطه نیز روس و انگلیس بیشترین سود را از اعدام مرحوم فضل الله نوری بردند و حکومت وابسته و مزدور پهلوی را بنا نهادند. این رویه در جریان فتنه اخیر نیز ادامه یافت و دشمنان و معاندان نظام اسلامی به رغم ناکامی از دستیابی به هدف، بهرههای فراوان بردند.
مخدوش شدن اصول و ارزشها: کم رنگ شدن هنجارهای اجتماعی و ارزشهای دینی و انقلابی یکی دیگر از تبعات سوء مترتب بر فتنه میباشد که در پرتو شبهه افکنی در باورهای مذهبی و ایجاد تردید در اعتماد ملی به وجود میآید. مولای متقیان علی بن ابی طالب در خصوص آثار منفی فتنه میفرماید: «پس از من میاید که چیزی از حق پنهان تر نباشد و از باطل آشکار تر و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بیشتر و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمند تر قرآن نیست اگر آن را چنانچه باید بخوانند.»[20]
ازهمین رو در روند ماجراهای ناگوار 88 مشاهده شد که شعارهای به اصطلاح موج سبزیها از پوشش سیاسی خود خارج گردید و بسرعت تغییر ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام (ره) در دستور کار قرار گرفت. در روز قدس نغمه شوم «نه غزه و نه لبنان » سر دادند و در 13 آبان به سراغ اصل اسلامیت نظام رفته و از «جمهوری ایرانی در مقابل جمهوری اسلامی» سخن به میان آوردند.
به مناسبت سالگرد تاسیس بسیج مستضعفین بر این شجره طیبه تاختند و البته راه دیگری نیز نداشتند چرا که آنرا مانع تحقق اهداف خود میدید و صد البته موانع دیگری چون اصل مترقی ولایت فقیه و رهبری بیدار امت اسلام نیز در مسیر آنها وجود داشت که حاصل یک عمر زحمات و خون دلهای امام راحل(ره) بود.
سازماندهی شدن فتنه: از جمله پیامدهای بروز فتنه در جوامع مسلمان نشین پیدایش فتنههای سازماندهی شده در قالب تشکلهای اجتماعی منظم و منسجم و این اثر به دنبال همفکری و هماهنگی میان عناصر داخلی و خارجی فتنه پدید میآید. اعلام موجودیت گروهها و تشکلهای برآمده از فضای فتنه که معمولا با تدوین مانیفستهای افراطی صورت میگیرد یکی از پیامدهای منفی بروز فتنه میباشد که به منظور تداوم حرکتهای انحرافی طراحی میگردد.
جنبش سبز، جبهه سبز امید، موج سبز، اتاق فکر جنبش سبز و گروه تندر از جمله تشکلهایی بودند که در جریان فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری جهت سازماندهی فتنه تاسیس و اعلام وجود کردند.
آسیب دیدن اعتماد مردم به مسئولان: یکی از بزرگترین خسارتهایی که در نتیجه فتنه پس از انتخابات به کشورمان وارد گردید کاهش اعتماد عمومی به عنوان اصلی ترین سرمایه اجتماعی ارزیابی میگردد. این درحالیست که از منظر اکثر جامعه شناسان «انسجام اجتماعی» یکی از مولفههای اصلی «سرمایه اجتماعی» میباشد و در کنار اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، تاثیر مثبت زیادی در افزایش سرمایه اجتماعی دارد.
اما متاسفانه این سرمایه ارزشمند بر اثر برخی منفعت طلبیهای اقتصادی، امراض نفسانی، برداشتهای سوء سیاسی و عدم پای بندی به میثاق ملی در فتنه اخیر در معرض حراج قرار گرفت. بر همین اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم شهر هزار سنگر آمل تاکید فرمودند:
«امروز مهمترین وظیفه آحاد مردم حضور در صحنه دفاع از انقلاب و اعتماد به مسئولان است و اصلی ترین وظیفه مسئولان تلاش بی وقفه برای کار و خدمت به مردم و پیشبرد امور کشور است.»[21]
تفرقه و اختلاف در صفوف ملت: از عوارض همه فتنهها تشدید شکافهای اجتماعی، اختلاف میان مردم و مسئولان، تفرقه و دو دستگی میان خواص و نخبگان میباشد چراکه این عارضه خود یکی از اهداف فتنه جویان میباشد. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از گذشت هشت ماه از آغاز فتنه در کشورمان در 19 بهمن ماه بر این هدف فتنه جویان که میخواستند مردم را در رودر روی هم قرار دهند اشاره فرمودند.[22]
البته فتنه 88 پیامدهای منفی بسیار دیگری نیز داشت که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- زیر سوال رفتن مشروعیت انتخابات - تعرض به جمهوریت نظام، میثاق ملت (قانون اساسی)، ناموس کشور (آراء مردم) و رکن رکین نظام اسلامی (ولایت فقیه) - آشوبهای خیابانی - جری شدن معارضان و معاندان نظام - کاهش اعتماد عمومی و انسجام و وحدت ملی - مورد هجمه قرار گرفتن شعارها و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) - اهانت به مقدسات ملت مسلمان و انقلابی ایران از جمله اصل ولایت فقیه، اسلامیت نظام، تصویر امام، حرمت عاشورا، ساحت قرآن، قداست عزاداری ابا عبدالله، حریم نماز جماعت و ... - قربانی شدن امنیت ملی و مصالح عمومی - بازیچه واقع شدن حیثیت و اعتبار بین المللی نظام اسلامی – هدر رفتن بخشی از ظرفیت ملی، توان اجرایی کشور، بودجه بیت المال و امکانات عمومی کشور که به جای بهره برداری در مسیر رشد و توسعه کشور، مصروف مسائل حاشیهای گردید.
ج) فتنه رنگی یا فتنه سبز که در واقع از هر دو رهیافت بشکل تلفیقی استفاده میشود.
سومین نظر مربوط به کسانی است که این دو نظریه را با هم جمع کرده و به مفهوم جدیدی تخت عنوان «فتنه رنگی» رسیدهاند که در مورد اتفاقات 88 بشکل فتنه سبز بروز و ظهور پیدا کرده است. استدلال صاحبان این نظریه معتقدند انقلاب رنگی یا کودتا در کشورهای دمکراتیک بخاطر مردمی بودن حکومت ناممکن میباشند لذا به فتنه گری روی آورده و خود را در پس چهرههای داخلی چنان پنهان میسازند که آنها گمان نمیکنند بازیچه شدهاند و هنگامی از خواب بیدار میشوند که دیگر دیر شده است.
این افراد در استنادات خود به همه شاخصههای فتنه که ذکر شد و وجوه جنگ نرم و انقلاب رنگی روی کرده و اضافه میکنند آنچه در فتنه 88 به عنوان نقطه تمایز دیده میشود این است که فتنهای داخلی با برنامه ریزی از بیرون صورت میپذیرد اما نه طراحان حاضرند در صحنه ظاهر آشکار شده و نه عوامل داخلی میپذیرند که مهره شدهاند. آنچه بر غامض شدن صحنه کمک میکند حضور خواص و نخبگانی است که از درک حقیقت عاجز شده و در جایی قرار گرفته اند که بسیاری دیگر را نیز به خطا وا میدارند.
ج) چرایی ماجرا
یکی از اساسی ترین پرسشها پیرامون حوادث پس از انتخابات دهم به چرایی آن باز میگردد که باید بطور ریشهای مورد بررسی قرار گیرد. از منظر جریان شناسی سیاسی علل وقوع اغتشاشات اخیر به عزم جدی چند جریانات سیاسی بریک خواسته سلبی یعنی نفی یک گروه یا شخص باز میگردد. در انتخابات دهم احزاب و گروههایی که مطالبه خود را در حذف آقای احمدی نژاد متمکز کرده بودند عبارتند از:
افراطی راست مدرن یا به عبارت بهتر تکنوکراتها( کارگزاران) و گروهای اقماری آن.
افراطیون چپ ( مشارکت و سازمان مجاهدین، دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز).
جریانی که خود را معتدل یا میانه معرفی میکند.
گروههای معاند و مخالف نظام اعم از؛ منافقین، مشروطه طلبان، سلطنت طلبان، گروهک منحله دمکرات کردستان و... .
فرقهای انحرافی بهائیت و وهابیها و حتی دراویش و ... .
سفارتخانههای انگلیس و فرانسه بهمراه 22 سفارتخانه غربی و برخی از کشورهای منطقه.
طبیعی است که هر یک از بازیگران فوق با نیت و مقصد خاصی در این حوادث نقش آفرینی کردند.
در تحلیل انگیزه گروههای داخلی میتوان یک مسئله ریشهای و اساسی در قالب یک قرائت انحرافی از جمهوریت و اسلامیت آنهم با پوشش «خط امام» اشاره کرد.
در مراسم تنفیذ و تحلیف حکم ریاست جمهوری آقای دکتر محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور دهم که یکی از آخرین مراحل انجام انتخابات ریاست جمهوری در ایران به حساب میآید و در دوازدهم مرداد ماه صورت گرفت، رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از تنفیذ حکم آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور دهم، طی سخنانی به بحث کلیدی جمهوریت و اسلامیت اشاره کرده و فرمودند:
«در پرتو انقلاب عظیم ملت، حضور مردم در صحنه و خشوع در مقابل احکام الهی، حقیقت واحدی به نام جمهوری اسلامی را شکل دادهاند. جمهوریت و اسلامیت دو عنصر جدا از همدیگر نیستند چرا که تکیه به مردم و احترام به خواست و رأی آنان در دل اسلامیت و اتکای به احکام الهی قرار دارد. ترکیب ذاتی اسلامیت و جمهوریت راز ماندگاری و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی است و به فضل الهی و هوشیاری مردم و مسئولان این حقیقت مصونیت بخش همواره حفظ خواهد شد.»
طرح این موضوع در پاسخ به یک قرائت انحرافی و برداشت سو از جمهوریت نظام اسلامی میباشد که به عنوان یکی از علل ریشهای وقوع حوادث پس از انتخابات مورد اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت. قائلین به تفکیک جمهوری و اسلامی از یکدیگر سعی دارند تا با رودررو قرار دادن «جمهوریت» در مقابل «اسلامیت»، مقاصد خود را تحت عنوان خواسته مردم به نظام تحمیل نمایند.
قرائت انحرافی که خطر آن برای نظام را معمار کبیر انقلاب اسلامی در آستانه نخستین انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شرایطی که هنوز دو ماه از پیروزی ملت ایران نگذشته بود، گوشزد نموده و فرمودند: «آنکه ملت ما میخواهد جمهوری اسلامی است نه جمهوری فقط، نه جمهوری دمکراتیک، نه جمهوری دمکراتیک اسلامی، جمهوری اسلامی»[23]
حضرت امام (ره) در همان موقع در مقابل فشارهای وارده فرمودند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.»
با این وجود، بارها این موضوع از سوی عدهای تحت عنوان روشنفکر دینی و غیر دینی مورد تشکیک قرار گرفت و تلاش کردند با ظرف و مظروف کردن وصفت و موصوف دانستن یا مضاف و مضاف الیه قراردادن جمهوری اسلامی، میان این واژه ترکیبی جدایی بیفکنند. متاسفانه عدهای نیز که خود را در خط امام میدانند با استناد به یک جمله آن بزرگوار در خصوص «میزان بودن رای مردم » با این جریان همراهی میکنند و این در حالی است که آن یار سفر کرده این جمله را در پاسخ به مدعیان جمهوری خواهی و مردم ایراد فرمودند که سعی داشتند به بهانه دفاع از خواست مردم به نهادهای قانونی منجمله دولت تعرض مینمودند چنانچه فرمودند:
«خوب، شما مردم را هی میگویید ما قبول داریم، مردم را قبول داریم، خوب، بسیارخوب، که هست که مردم را قبول ندارد! این مردم تعیین کرده اند، خوب قبول دارید اگر میگویید میزان رای مردم است، خوب این رای مردم. حالا ائتلاف کردید که به ضد رای مردم عمل کنید... ائتلاف کردید دولت را کنار بگذارید. این ائتلافات برای چیست؟ این چه ائتلافی است؟»[24]
استناد به نظر حضرت امام (ره) در خصوص میزان بودن رای ملت در حالی صورت میگیرد که آن بزرگوار به دنبال آن ملاک میفرمایند: «نظر آن ملتی که نهضت را به وجود آورد و قدرتهای بزرگ را شکست داد میزان است. کسانی که گمان میکنند غیر قدرت اسلام میتوانست یک همچون سدی را بشکند، در خطا هستند.»[25]
اصرار مجدد برخی از عناصر تجدید نظر طلب برتفکیک جمهوریت و اسلامیت در دوره هشت ساله موسوم به اصلاحات سبب بروز اختلافاتی در میان قائلین بدان گردید تا جائی که اکبر گنجی در مانیفست جمهوری خواهی خود بر «جمهوری دینداران» تاکید کرد و سعید حجاریان در تعدیل آن به جمهوری مشروطه اسلامی اشاره نمود.
در انتخابات اخیر نیز آقایان موسوی و کروبی نیز در بیانیههای خود به صراحت از باور خویش به دوگانه بودن جمهوریت و اسلامیت اشاره کرده و با کوبیدن سنگ جمهوریت بر سینه خویش نشان میدهند که این تلقی غلط به عنوان یک عامل عمده در ریشه یابی حوادث اخیر قابل طرح میباشد. ذیلا به برخی از موارد آن در بیانیههای نامبردگان اشاره میگردد:
موسوی در بیانیه 31 خرداد خود پذیرش عدم تقلب را پایان جمهوریت دانسته و در واقع اعلام میدارد که نظام در این جهت حرکت میکند که البته او برای جلوگیری از حکومت اسلامی منهای جمهوریت تلاش مینماید، آنجا که مینویسد:
«اگر حجم عظیم تقلب و جابه جایی آراء که آتش به خرمن اعتماد مردم زده است، خود دلیل و شاهد فقدان تقلب معرفی شود، جمهوریت نظام به مسلخ کشیده خواهد شد و عملا ایده ناسازگاری اسلام و جمهوریت به اثبات میرسد. این سرنوشت دو گروه را خوشحال خواهد کرد یک دسته آنان که از ابتدای انقلاب در مقابل امام صف آرایی کرده و حکومت اسلامی را همان استبداد صالحان دانسته و گمان باطل خود میخواهد مردم را به زور به بهشت ببرند و دسته دیگر که با ادعای دفاع از حقوق مردم اساسا دیانت و اسلام را مانع تحقق جمهوریت میدانند.»[26]
او در بیانیه ی نهم خود در پاسخ به کسانی که از او میخواهند گذشت کند میگوید:
«من نمیتوانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده مردم معامله یا مصالحه کنم . مساله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبه رو نباشیم.»
کروبی نیز انتخابات را جشنواره بزرگ «جمهوریت» در نظام امام خمینی (ره) دانسته و معتقد است نتایج اعلام شده دو انحراف اساسی در تاریخ انقلاب به همراه دارد.وی در توصیف این دو انحراف در بیانیه دوم خود مینویسد:
«انحراف اول، انحراف از جمهوریت نظام که نقطه شروع آن برگزاری دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 69 و رد صلاحیت گسترده یاران امام (ره) پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی بود و این انحراف سبب شد جمهوریت مورد نظر امام مخدوش شود و امروزه حتی افرادی که در این انحراف مقصر بودند از آن آسیب میبینند...»
وی در فراخوان راهپیمایی روز جمعه (29/3) کشته شدگان را شهدای راه جمهوریت دانسته و مینویسد: «از همه مردم تهران دعوت میکنم ساعت 11 صبح روز جمعه 29 خرداد 88 با لباس سیاه به نشانه سوگواری برای شهدای راه جمهوریت نظام اسلامی ایران از میدان هفت تیر تا محل برگزاری نماز جمعه حضور یابند و با حضور آرام و آگاهانه خود اعتراض خویش به انتخابات را اعلام کنند و خواسته ابطال انتخابات نامشروع 22 خرداد 88 را به گوش عالی ترین مقام کشور برسانند.»
کروبی در بیانیه شماره 4 خود نیز موضوع جمهوریت را مورد تاکید قرار داده و متذکر میگردد:
«تمامی ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران مطابق قانون اساسی به عنوان میثاق ملت و آموزههای امام، مشروعیت خود را از رای ملت به طور مستقیم و یا غیر مستقیم اخذ میکند.»
تلاش برای قرائت انحرافی از جمهوریت و اسلامیت در حالی از سوی مدعیان خط امام صورت میگیرد که امام راحل (ره) در پاسخ به این گونه حرکتها میفرمایند :
«الان کی منحرف دارد میکند مسیر ملت را، چه گروههایی هستند که ملت ما را از این مسیر میخواهند منحرف کنند چه جمعیتهایی هستند که نهضت اسلامی را میخواهند از اسلامیتش منحرف کنند اینها گروههایی هستند که عدهای از آنها نیم دانند قضایا را، جاهلند و عدهای هستند عالما، عامدأ با اسلام مخالفند، آنهایی که جاهلند باید هدایت کرد... و اما آن قشری که به واسطه مخالفت با اسلام با مخالفت میکنند آنها باید علاج به هدایت (اگر ممکن است) علاج کرد والا با همان مشتی که رژیم را از بین بردید، آن وابستهها را هم از بین خواهید برد.» [27]
آن امام همام (ره) در ادامه همین فرمایشاتشان پس از تاکید بر انحرافی بودن این جریان میفرمایند:
«انحرافات را از کجا بشناسیم از کجا بدانیم قشر نهضت بوجود آورد، با قشرهای مخالف نهضت کیست از کجا بفهمیم، از نوشتههای آنها، از گفتار آنها، از اجتماعات آنها، از میتینگهای آنها...»[28]
در علت یابی عوامل داخلی اغتشاشات پس از انتخابات تهران عمدتا باید به مسائل سیاسی بویژه تعامل کلیه گروهها و جریانات مخالف دولت نهم توجه داشت که تمامی تلاش خود جهت عدم پیروزی آقای دکتر محمود احمدی نژاد در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری نهم مبذول داشتند که با ناکامی مواجه گردیدند لکن در طول چهار ساله فعالیت دولت نهم عزم خود را در راستای جلوگیری پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد به کار گرفتند.
تحلیل غلط از علل رویکرد مردم به شعار اصیل انقلاب و حمایت مردمی از اقدامات دولت نهم در ترویج عدالت، مقابله با تجمل گرایی، خدمت صادقانه، کاهش فاصله مردم و مسئولین و اولویت بخشی به مناطق محروم سبب انحرافاتی بی بدیل در روند تعامل برخی احزاب، نخبگان و خواص جامعه با دولتمردان گردید که از جمله پیامدهای آن میتوان به نقد غیر منصفانه، تخریب و هجمه سنگین تبلیغاتی علیه دولت در طول چهار سال گذشته اشاره نمود.
اما آندسته از صاحب نظرانی که بر نقش عوامل بیرونی اصرار دارند بر این عقیدهاند که تحلیل گران غربی با نگاه از بیرون به مسائل کشورمان، مقاصد خویش را در براندازی، عقب نشینی از مواضع، تغییر رفتار و امتیازگیری دنبال نموده و با پیش فرضهای ذیل اقدام به برنامه ریزی در راستای انقلاب رنگی در ایران کردند:
1- ملت ایران با هوشیاری در پای صندوق رای حاضر خواهند شد.
2- رئیس جمهور نهم به جهت رضایت عمومی، مردمی بودن، تلاشهای گسترده و حمایت مسئولین نظام از اقبال بیشتری نسبت به سایر نامزدها برخوردار میباشد.
3- جریان مقابل احمدی نژاد قصد دارد به هر نحو ممکن از پیروزی مجدد وی جلوگیری کند.
4- حضور هر فرد دیگری بر کرسی ریاست جمهوری صرف نظر از وابستگی جناحی به غیر از احمدینژاد برای غرب مناسب تر میباشد.
5- کاندیداهای اصلاح طلبان که امیدی به موفقیت آنها نیست قصد دارند نتیجه انتخابات را در صورت عدم پیروزی مورد تردید قرار دهند که بستر لازم جهت انقلاب رنگی را فراهم میسازد.
6- به منظور اجرای انقلاب رنگی همکاری گروههای افراطی داخل کشور، گروههای معاند،NGOها و سازمانهای حقوق بشری و هماهنگی سفارتخانههای غربی لازم است که این شرایط نیز با میدان داری انگلیس، ایتالیا، چک و ارتباط با ستاد نامزدها ی اصلاح طلب بوجود آمده.
با عنایت به مفروضات فوق، واشنگتن به رغم ژست ظاهری عدم دخالت در امور ایران که قرار بود در دوره اوباما در دستور کار کاخ سفید قرار گیرد، نتوانست از فرصت پیش آمده چشم پوشی کند و چنانچه خانم کلینتون وزیر خارجه آمریکا اذعان کرد در پشت صحنه آشوبهای تهران تلاشهای فراوانی بعمل آورده است. بخش عمده اقدامات آمریکا در اختصاص بودجه، تبلیغات رسانهای، حمایت مادی و هماهنگیهای پشت صحنه نمایان گردید.
دولت انگلیس با ایفای نقش محوری در این ماجرا، به شکل همه جانبه و مستقیم در صحنه دخالت داشت و از هیچ اقدام رسانهای و تبلیغاتی، مادی و مالی، هماهنگی و ارتباط گیری، اطلاعاتی و عملیاتی و به احتمال زیاد در ترور و بمب گذاریها فرو گذار ننمود.
دولتهایی نظیر آلمان، ایتالیا، چک و برخی دیگر از کشورهای اروپایی با دخالت مستقیم و حضور در صحنه اغتشاشات و حمایت از آشوب طلبان به ایفای نقش پرداختند. همچنین برخی از کشورهای منطقه نیز با دخالت مستقیم و غیر مستقیم در پشت صحنه ماجراهای پس از انتخابات تهران قرار گرفتند.
اما آنچه این انقلاب سرخ که با ظاهری سبز دنبال میگردید را با شکست مواجه ساخت و تحلیل غرب و تلاش عوامل داخلی آنها را به هم زد، هوشیاری ملت ایران، نقش رهبری در مدیریت بحرانها، توان نهادهای نظام و حضور نیروهای ولایی در صحنههای دفاع از نظام بود که مورد غفلت آنها قرار گرفت.
فهرست منابع:
1- مكارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، چاپ دهم،دارالكتب الاسلامیه، 1372
2- مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن، چاپ اول، انتشارات صدرا، 1377
3- جین شارپ، از دیکتاتوری تا دموکراسی، نشر طرح نو، 1385
4-تفلیسی، ابوالفضل ابراهیم ابن حبیش؛ وجوه قرآن، به اهتمام مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران، 1371
5- محمدی ری شهری، محمد؛ منتخب میزان الحكمه، ترجمه محمد رضا شیخی، چاپ سوم، مؤسسه چاپ و نشر دارالحدیث، 1384
6- موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، مطالبات غیر قانونی، 1388
7- عبداللهی فر حسین، کودتای سبز حلقهای از جنگ نرم، معاونت سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، تابستان 1388
8- سهراب پور همت، سیمای فتنه گران در قران و نهج البلاغه، فصلنامه مطالعات سیاسی روز شماره 32
9- شریفی، احمد حسین، موج فتنه از جمل تا جنگ نرم، کانون اندیشه جوان، 1388
10- موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، فتنه و فتنه گران، چاپ دوم 1388
11-خبرگزاری فارس، رحیم پورازغدی حسن،، گفتاری در باب بروز فتنه و نتایج آن در دوران امیرالمومنین(ع)، 10/8/1388
12- معاونت سیاسی نمایندگی ولی وفقیه در سپاه، بصیرت پاسداری2، آبان 1388
-[1] خطبههای نماز جمعه تهران 29/3/88
[2]- صحیفه نور ج 18 ص 478.
[3]- همان
[4]- نهج البلاغه خطبه 2
[5]- موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، فتنه و فتنه گران، ص 62
[6]- رحيم پورازغدي حسن، خبرگزاري فارس، گفتاري در باب بروز فتنه و نتايج آن در دوران اميرالمومنين (ع)، 10/8/88
[7]- سراج رضا، نفاق جديد، جريان شناسي درون ديني از دوران تأويل،
[8]- اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، ص 208
[9] - نهج البلاغه، خطبه 28
[10]- سوره بقره، آیه 193 و انفال، آیه39
[11] - نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 50.
[12]- نهج البلاغه، خطبه 154
[13]- شریفی احمد حسین، موج فتنه از جمل تا جنگ نرم، کانون اندیشه جوان، ص 83
[14]- سهراب پور همت، سیمای فتنه گران در قران و نهج البلاغه، فصلنامه مطالعات سیاسی روز شماره 32
[15]- معاونت سیاسی نمایندگی ولی وفقیه در سپاه، بصیرت پاسداری2، آبان 88، ص 185
[16]- نهج البلاغه خطبه 120
[17]- محمديري شهري، محمد؛ منتخب ميزان الحكمه، ترجمه محمد رضا شيخي، چاپ سوم، مؤسسه چاپ و نشردارالحديث، 1384، حدیث شماره 9102
[18]- موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، مطالبات غیر قانونی، 1388 ص436
[19]- نهج البلاغه، خطبه 50
[21]- مقام معظم رهبری در جمع مردم آمل 6/11/88
[22]- مقام معظم رهبری در جمع کارکنان نیروی هوایی ارتش 19/11/88
[23]- صحیفه نور، جلد 5، ص 129، 10/12/57
[24]- صحیفه نور، جلد 15، ص 14، 25/3/60
[25]- صحیفه نور، جلد 7، ص 54، 15/3/58
[26] - سایت قلم نیوز، 31 خرداد 88، ساعت 14/ 9
[27]- صحیفه نور، جلد 7، ص 54، 15/3/57
دیدگاه ها