مروری بر دیدگاه های رهبرمعظم انقلاب اسلامی درباره انقلاب اسلامی

س, 06/22/1390 - 16:30
مروری بر دیدگاه های رهبرمعظم انقلاب اسلامی درباره انقلاب اسلامی

انسان سازي مهم ترين مسئله و هدف انقلاب

 حقیقتاً این واقعیتی است که برای یک انقلاب، انسان سازی از همه چیز مهم تر است. اگر انقلاب، انسان سازی نکند، هیچ کاری نکرده است. اگر کسی فکر بکند، دلیل این معنا واضح است. یعنی این حرف، واقعاً استدلال نمی خواهد؛ چون دنیا بدون انسان صالح، یک پدیده ی بی جان و کور و تاریک است.
 انسان سازي مهم ترين مسئله و هدف انقلاب

پرورش انسان صالح، هدف انبیاء الهی
----------------------------------------------
حقیقتاً این واقعیتی است که برای یک انقلاب، انسان سازی از همه چیز مهم تر است. اگر انقلاب، انسان سازی نکند، هیچ کاری نکرده است. اگر کسی فکر بکند، دلیل این معنا واضح است. یعنی این حرف، واقعاً استدلال نمی خواهد؛ چون دنیا بدون انسان صالح، یک پدیده ی بی جان و کور و تاریک است. آن چیزی که به عالم خاکی جان می بخشد، ارزش می دهد، نور می دهد و معنا و مضمون به وجود می آورد، انسان است. «انّی جاعل فی الارض خلیفه »48. جانشین، عنوانی است که خدا به انسان داده است. این جانشین را کجا گذاشته اند؟ «فی الارض». ارض بدون این جانشین، چیست و چه ارزشی دارد؟
تمام پیامبران و عبادالله الصّالحین، همّشان این بوده که انسان صالح را در این زمین به وجود بیاورند، حفظ کنند، رشد بدهند و تکثیر نمایند. هدف اسلام هم این است. این که شما دیدید، امام در بیانیه ای در چند سال قبل فرمودند، فتح الفتوح انقلاب اسلامی، ساختن جوانانی از این قبیل است، یک حرف نبود که همین طور بر قلم امام جاری شده باشد. این، یک مبنای اسلامی و الهی بسیار مستحکم دارد. واقعاً فتح الفتوح، یعنی ساختن انسان صالح.
این بدبختیهایی که شما می بینید روی زمین را فراگرفته است و در زیارتها و آثار مربوط به وليّ عصر(ارواحنالتراب مقدمه الفداء) آمده است: «کما ملئت ظلما و جورا»49؛ زمین در تمام دوره های تاریخ، پر از ظلم و جور شده است و می شود و آن بزرگوار می آید، همه ی زمین را از قسط و عدل پر می کند، این ظلم و جور روی زمین، بر اثر چیست؟ بر اثر نبود یا کمبود انسان صالح، بر اثر سروری و خدایگانی انسانهای ناصالح.
دنیا امروز از چه می نالد؟ پاسخش روشن است. دنیا امروز از تبعیض می نالد، از محرومیتهای تحمیل شده بر انسانها می نالد، از تحقیر انسان می نالد، از پر شدن فضا از گند غرور متکبرانه ی قشری خاص در عالم می نالد. بشریت، در فشار این حوادث تلخ است. پنج هزار سال پیش، دنیا از چه می نالید؟ آیا از نداشتن هواپیما می نالید؟ از نداشتن کامپیوتر می نالید؟ مگر کامپیوتر، کسی را سعادتمند می کند؟ پنج هزار سال پیش هم دنیا از همین تبعیضها و ظلمها و از همین تحقیر جوهر انسانیت و سلطه ی نامردمان بر زندگی و سرنوشت انسانها می نالید.
تا وقتی که عدالت و دین خالص و ناب بر دنیا مستقر نشود، بشریت همیشه از همان چیزها می نالد؛ والّا بشریت نمی تواند بگوید، آن روزی که قطار برقی و جت نداشتم، بدبخت بودم؛ امروز که اینها را دارم، خوشبختم. آیا امروز بشریت خوشبخت است؟ آیا امروز انسان مظلوم در دنیا در اکثریت نیست؟ آیا امروز یک مجموعه ی تبهکار ـ که در عالم، در اقلیت مطلقند ـ بر سرنوشت انسانها حکومت نمی کنند؟ همین حرفها در همیشه ی تاریخ بوده و این، آن سرشت دگرگونگی ناپذیر انسان است. گوهر انسانیت، همیشه یک گوهر است و همواره در مقابل یک جریان فاسد ایستاده است.
انقلاب ما آمد، تا انسان صالح تربیت کند. نقش انسان صالح، این است. برادران عزیز من! آن چیزی که این انقلاب را تا امروز نگهداشته است، عبارت از صلاح انسانهاست؛ همان مقدار مایه ی صلاحی که ما ملّت داریم. در حق ملّتمان هم مبالغه نمی کنیم. امروز صلاح غلبه دارد و پرچم را به دست گرفته و حاکم است و حرکت به سمت صلاح، برنامه ریزی شده است. البته تا صلاح مطلق هم فاصله بسی طولانی است.
بیانات در دیدار با فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته های  انقلاب اسلامی ـ 10/10/69

امام، دریادلی از توكّل
--------------------------
اعتقادم این است که مهم ترین خصلت امام بزرگوار ما این بود که خویش و بیگانه و دوست و آشنا، برایش فرقی نداشت. حقیقتاً خدا می داند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بی انصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانه ی الهی وجود دارد. آن مرد، اگر می فهمید که تکلیف است، عمل می کرد. نگفت که اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پیمود؟ او، این را راست می گفت.
آن روزی که او به مردم خطاب کرد و مبارزه را شروع نمود، در بین علما و بزرگان و شخصیتهای برجسته و انسانهای لایقی که بودند، انصافاً هیچ کس گمان نمی کرد که مردم پشت سر کسی که صاحب این دعوت و فریاد است، راه بیفتند. البته امام به مردم ایمان داشت و معتقد بود که می آیند؛ اما در عین حال، آن دریادلی از توکل به خدا و این که من تکلیفم را عمل می کنم، می خواهند بیایند، می خواهند نیایند، مهم بود. خدای متعال هم قاعده ای دارد: «من کان لله کان الله له»50. «من اصلح فیما بینه و بین الله اصلح الله فیما بینه و بین النّاس»51. هر کس بین خود و خدا را درست و اصلاح کند، خدا بین او و مردم را درست خواهد کرد.
بیانات در دیدار با فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته های انقلاب اسلامی ـ 10/10/69


انقلاب اسلامی، محو همه ی «خود»ها در «کل»
-------------------------------------------------------------
بهترین خاطره ی انقلاب این است که همه از خودشان بیرون آمدند و در انقلاب حل شدند. در دوران انقلاب و در مقاطعی از دوران جنگ هم همین طور بود. ناگهان یک فرمان از امام صادر می شد، می دیدید که مردم دیگر سر از پا نمی شناسند. پدر به پسر می گوید، من می روم؛ پسر به پدر می گوید، من می روم؛ مادر به هر دو می گوید، هردوتان بروید. مال می دهند، جان می دهند و اصلاً خودی مطرح نیست. همین مقطعها بوده که انقلاب را نگهداشته است؛ اشتباه نشود. این طور نیست که خیال کنیم در همه ی این احوال دوازده ساله، ما هر لحظه انقلاب را نگه می داشتیم. نه، لحظه هایی هم داشتیم بندهای انقلاب را باز می کردیم. آن جایی که باز انقلاب جان گرفته، نفس کشیده و بالا آمده، همین مقاطع حساس است که ناگهان جمع کثیر و قابل توجهی، گاهی هم همه ی مردم، دیگر از «خود» فراموش کردند و به میدان «کل» و میدان انقلاب و کشور و اسلام آمدند. البته چنین چیزهایی، فقط به برکت اسلام و دین قابل تحقق است و لاغیر. مراسم شما باید اینها را به یاد مردم بیاورد.
بیانات در دیدار با اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسئولان ستاد برگزاری دهه ی فجر ـ 11/10/69

 عجز استکبار از جلوگیری حاکمیت ارزشهای معنوی
---------------------------------------------------------------
این انقلاب، اولین سخنش این بود که دوران حاکمیت ارزشهای معنوی آغاز شده است. کسانی که بتوانند این حرف را بفهمند و باور کنند، کم بودند؛ چون دنیا را امواج مادّیگری و قدرتهای مبتنی برمادّیت، قبضه کرده بودند. امروز، کسانی که این حقیقت را لمس می کنند و می فهمند، بسیارند. امروز در همه جای عالم، ارزشهای معنوی، رو به احیا شدن مجدد هستند و بسیاری از آنها احیا شده اند و مادّیگری در شکلهای مختلفش ـ چه به شکل تفکرات مارکسیستی و چه به شکل خطرناک تر آن، یعنی حاکمیت مادّه، توأم با پول و زور و تبلیغات، که در استکبار جهانی و بیش از همه، در حکومت امریکا متجلی است ـ ناکامی و ناتوانی خود را نشان داده است.
پیام دیگر انقلاب ما این بود که قدرتهای مادّی، از مقابله ی با ارزشهای معنوی و حرکت و اراده ی انسانها عاجزند. امروز کسانی که در دنیا، این حقیقت را نفهمیده باشند، کمند؛ مگر آنهایی که به حوادث عالم، با دقت نظر نمی کنند. بزرگ ترین نشانه ی ضعف دستگاههای استکباری متکی به قدرت مادّی، همین است که این انقلاب و این نظام و اسلام ناب، در کشور ایران اسلامی ماند و روزبه روز قوی تر و ریشه دارتر شد. این که یک نظام اسلامی، در عالم به وجود بیاید و بتواند بماند و روزبه روز قوی تر بشود، نشانه ی پوچی و ناتوانی قدرتهای مادّی است؛ زیرا آنها اگر بتوانند، صبر و تحمل نمی کنند و چنین قدرتی را نمی توانند بگذارند بماند و با همه ی قدرت، با آن روبه رو می شوند و شدند.
بیانات در دیدار با میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه ی فجر ـ 17/11/69

پرورش صالحان، رمز انقلاب و امام
-------------------------------------------
پرورش نسلی از انسانهای صالح و پاکدامن و بلندنظر و بزرگ اندیش که نور ایمان و تقوا از ناصیه ی مطهرشان ساطع و دل صاف و ناآلوده شان به شعاع معرفت روشن بود و جهاد آگاهانه شان در راه خدا و زمزمه ی عارفانه شان در نیمه شبها، یاران امام حسین را به یاد می آورد، بی شک بزرگ ترین رمز انقلاب و پیشوای عظیم الشأنش حضرت امام خمینی(قدّس الله روحه) بوده است. و همینها بودند که به فرمان امام محبوبشان، صفوف پولادین و استوار خود را در برابر سهمگین ترین خطراتی که انقلاب را تهدید می کرد، آراستند و انقلاب و نظام اسلامی را باذن الله حراست کردند. جمعی از آنان، شربت گوارای شهادت فی سبیل الله را نوشیدند و جمعی کثیر، هستند و خواهند بود و از ودیعه ی الهی همچنان دفاع خواهند کرد.
پیام به خانواده های معظم شهدا در هفتمین روز دهه ی فجر ـ 18/11/69

مسئولیت همگانی: تقوا و عمل به تکلیف
--------------------------------------------------
شما در هر جا که هستید، هر شغلی که دارید، هر مسئولیتی که برعهده گرفته اید، هر شأنی از شئون اجتماعی را که دارا هستید، در درجه ی اول باید همتتان این باشد که رضای خدا را تحصیل کنید و وظیفه ی الهی را انجام بدهید. این، تقواست. این که درصدد انجام تکلیف باشید و از انحراف و بی راه رفتن پرهیز بکنید، همان تقواست. اگر این احساس در شما پیدا شد و این همت و تلاش را کردید، اولین قدم را که برداشتید، خدای متعال برای قدم دوم به شما کمک خواهد کرد.
هرچه مسئولیت ما بالاتر باشد، تقوای بیشتری لازم داریم. در میدان جهاد هم تقواست که انسان را پیروز می کند. در میدان مبارزه ی با استکبار هم که شما ملّت سالها بودید و مثل این روزها در سال 57 به پیروزی رسیدید، تقوا شما را پیروز کرد؛ تقوای آن رهبر که جز به امر الهی و تکلیف شرعی، به هیچ چیز دیگری نیندیشید، و تقوای شما آحاد ملّت که برای خاطر خدا، از هوسها و منافع شخصی خود گذشتید.
یادتان است که آن روزها چه طور همه دل در گرو هدفی مقدس داشتند؛ کسی از خود یادش نبود، کسی به فکر مال اندوزی نبود، کسی به فکر زیاد کردن ثروت نبود، کسی به فکر شغل و مقام نبود، کسی به فکر جلو افتادن از دیگران نبود؛ هر کسی احساس می کرد تکلیف شرعی و اسلامی و انقلابیش چیست، آن را انجام می داد. امروز هم همین کار را باید بکنیم.
خطبه های نماز جمعه ی تهران ـ 19/11/69

پیروزی انقلاب، پاداش مجاهدتها
------------------------------------------
نظام جمهوری اسلامی، یک حرکت عظیم الهی است. ابعاد این حرکت، به ابعاد مرزهای این کشور محصور نیست. این حرکت، حتّی به حصارهای زمان کنونی هم محدود نمی شود؛ یک حرکت عظیم تاریخی است. باید طوری باشد که نسلهای دیگر و ملّتهای مسلمان معاصر ما، از این حرکت درس بگیرند، نیرو به دست آورند و راهشان را پیدا کنند.
این مقطع، مقطع عجیبی است. انسان هرچه بیشتر در این مسأله غور می کند، حقیقتاً لطف و عنایت خداوند را بیشتر می بیند. پدیده ی عظیم حکومت دینی ـ آن هم دین اسلام ـ همیشه مورد خصومت و دشمنی حساب شده و دقیق دشمنان بوده، و بخصوص دویست سال یا بیشتر است که علیه آن، کسانی در دنیا برنامه ریزی و کار می کنند. در این شرایط، ناگهان نهال حکومت دینی در این سرزمین رویید و بالید. یعنی در زمان اقتدار روزافزون و از همیشه بیشتر قدرتهای جهانی، و این تکنولوژی انحصاری که در اختیار آنهاست ـ که هیچ وقت قدرتهای عالم، این گونه مسلح نبوده اند و ابزار فشار در اختیارشان نبوده است ـ انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد؛ آن هم در کشوری که سالهای متمادی، روی فرهنگ و روحیه اش، کار منفی شده بوده است. این، جز لطف و دست پنهان قدرت الهی، چیز دیگری نبود؛ هم به وجود آمدن آن، و هم پیشرفت و ادامه اش تا امروز. این نکته ای بود که امام بزرگوارمان، عمیقاً به آن معتقد بودند.
ایشان یک وقت در جریانی فرمودند: من از اول انقلاب احساس کرده ام که در همه ی مراحل، دست قدرتی به ما کمک می کند و ما را راهنمایی می نماید. واقعاً همین طور است. البته خدای متعال، این دست قدرت را تصادفی و شانسی و بیهوده نمی فرستد؛ بلکه به عنوان پاداش یک مجاهدت و یک ازخودگذشتگی می فرستد؛ یعنی قوانین تاریخ، به هم نخورده است. این طور نیست که کسی تصور کند آنچه پیش آمده، کتره ای بوده است. نه، آنچه
پیش آمده، منطبق بر قواعد عالم است؛ منتها برطبق قوانین و قواعد مادّی شناخته شده نیست؛ بلکه عنصر معنوی در آن کار، مؤثر و کننده کار است.
حالا در مقابل این رسالت تاریخی و این حادثه ی عظیم، خصومت و عناد روزافزون قدرتها را نسبت به نظام جمهوری اسلامی می بینیم. ممکن است که فرض کنیم، امروز خطر قدرتهای بزرگ برای انقلاب و کشور، کمتر از اوایل انقلاب است؛ چون امروز نظام اسلامی ریشه دار شده و سخن حق آن در خیلی از اقطار عالم پیچیده و طرفداران زیادی در دنیا دارد؛ در داخل هم کارهای زیادی انجام گرفته و بر کار خودش مسلط و جاافتاده است. ممکن است این گونه فرض کنیم؛ ولی نمی خواهیم به طور قاطع هم قضاوتی در این مورد بکنیم. امروز خطر کمتر است؛ اما عناد و دشمنی و استنتاج مخالف دشمنان اسلام، قطعاً بیشتر از اول انقلاب است.
بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه حجه الاسلام والمسلمین حاج سيّد احمد خمینی ـ 14/9/69


امام حکیم و بصیر
----------------------
امام(ره) به معنای واقعی کلمه، یک حکیم بود. خدای متعال، حکمت به همان معنای حقیقی «ولقد اتینا لقمان الحکمه »46 را به این مرد داده بود. او واقعاً بصیرتی داشت. خیلی از چیزهایی که ماها حتّی گاهی با دقت نمی دیدیم، او آنها را در نگاه عادی مشاهده می کرد. حرفهای او، برخاسته ی از چنین دلی و چنان حکمتی بود.
بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه حجه الاسلام والمسلمین حاج سيّد احمد خمینی ـ 14/9/69

همگان مدیون انقلاب
--------------------------
ماها از انقلاب طلب نداریم؛ هیچ کس طلب ندارد. «یمنّون علیک ان اسلموا قل لاتمنّوا علی اسلامکم بل الله یمنّ علیکم ان هدیکم للایمان»47. خدای متعال توفیق داد، تا ما بتوانیم در صفوف مقدم این انقلاب، حرکت و کار بکنیم. ماها مدیون این انقلابیم. ما از این انقلاب طلبکار نیستیم؛ ولی مسلمانان عالم و عامه ی مردم ما، از این انقلاب طلبکارند؛ هر چند خوشبختانه آنها هم در این انقلاب، احساس طلبکاری نمی کنند و خودشان را سرباز انقلاب می دانند.
بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه حجه الاسلام والمسلمین حاج سيّد احمد خمینی ـ14/9/69

اسلام، سدّ راه استعمار
--------------------------------
وحدت حوزه و دانشگاه که امام به عنوان یک شعار مطرح کردند، اغلب از واقعیت تلخی در جامعه ی ما و یا همه ی جوامع اسلامی منشأ می گرفت که آن واقعیت تلخ، ساخته و پرداخته ی مستقیم و حساب شده ی دست استعمار بود. آن واقعیت این بود که وقتی استعمارگران، نقشه های فتوحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را طراحی می کردند، به یک مانع عمده برخورد کردند و آن، اعتقادات دینی ملّتها بود.
البته اعتقادات دینی، همه جا مزاحم تجاوزطلبی استعمارگران نیست. آن دین تحریف شده، دینی که ساخته ی دست قدرتها باشد، به طور طبیعی با قدرتها معارضه ای ندارد. اسلام مصداق تام و تمام آن دینی بود که با حمله و یورش همه جانبه و متجاوزانه ی دول استعماری به مناطق اسلامی، حقیقتاً معارضه می کرد. استعمارگران در مطالعات خودشان، این را فهمیدند.
زیاد شنیدید، نمی خواهم تکرار کنم. در هند، این را تجربه کردند و در کشورهای عربی، این را تجربه کردند. در ایران، این را تجربه کردند. هرجا که احساس وجدان دینی در مردم بیدار بود، نقشه های استعمار با مانع مواجه می شد. یک نمونه، ماجرای تنباکو در ایران بود. یک نمونه، نهضت مشروطیت در آغاز کار در ایران بود. یک نمونه، حوادث خونینی بود که در هند، در مقابل انگلیسیها اتفاق افتاد. یک نمونه، برخورد افغانیهای مسلمان با انگلیسیها در اواسط قرن نوزدهم بود. یک نمونه، حرکت سيّدجمال در مصر بود که انگلیسیها را لرزاند. از این قبیل نمونه ها، فراوانند.
لردهای سیاسی و انگلیسیهای عالی رتبه ی دولتی در آن زمان، تقریباً انگشت آنها نقشه ی سیاسی دنیا را رقم می زد. درحقیقت، آنها با همه ی دنیا کار داشتند؛ از استرالیا بگیرید، تا مناطق مرکزی آسیا، تا شبه قاره ی هند، تا ایران، تا خاورمیانه، تا شمال آفریقا و تا امریکا. این جزیره ی کوچک، در تمام مناطق دنیا اعمال نفوذ می کرد.
آنها، به این نتیجه رسیدند که در این منطقه ی حساس دنیا ـ که نفت و گاز دارد و می باید انرژی آینده ی دنیای آن روز را تأمین بکند و از لحاظ سوق الجیشی، آن وقتی که هواپیماها و این وسایل ارتباطی سریع نبود، نقطه ی حیاتی بین شرق و غرب محسوب می شد ـ اگر بخواهند خودشان را تثبیت بکنند، مجبورند فکر اسلام را بکنند و به گونه ای وجود وجدان دینی اسلام را در این منطقه علاج کنند؛ والّا با بیدار بودن وجدان دینی و ایمان اسلامی مردم، ادامه ی نقشه های آنها ممکن نخواهد بود.
این تشخیصشان، تشخیص درستی بود و واقعاً درست فهمیده بودند. مانع عمده برای آنها، عبارت از اسلام بود. حالا ما که انگلیسیها را گفتیم، نه این که بقیه ی دولتهای اروپایی مؤثر نبودند؛ خیر، فرانسه و ایتالیا و پرتغال و بلژیک هم بودند. در همه ی کارهایی که آن روز در نقاط مختلف می کردند، محور عمده انگلیسیها بودند. در صحنه ی زندگی سیاستها و اجتماعات، هر ملّتی نوبتی دارد. آن روز هم نوبت آنها بود؛ می تاختند و بی رحمانه تصرف می کردند.
وقتی که نوبت به کشورهای اسلامی رسید، به این فکر افتادند که باید کاری کرد که نسلهای روبه رشد این کشورها، از دین جدا بشوند. برای این کار، دو راه باید پیموده می شد:
بیانات در دیدار با جمع کثیری از طلاب حوزه های علمیه و دانشجویان دانشگاهها، به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه ـ28/9/69


انحطاط اخلاقی، روش استعمار در مبارزه با دین
-----------------------------------------------------------
یک راه، اشاعه ی شهوات و بازکردن راه شهوترانی بود. همه ی ادیان عالم، ـ نه فقط دین اسلام؛ منتها دین اسلام، منظم تر و دقیق تر از سایر ادیان ـ با عنان گسیختگی شهوات انسانها مخالفند. ادیان برای شهوات، ضابطه و قاعده و حدود و قیود دارند. پرورش روح انسان، بدون محدود کردن شهوات که امکان پذیر نیست. وقتی که شهوات انسان، عنان گسیخته باشد، همان حیوان و بهایم است و رشد انسانی امکان ندارد. لذا ادیان با شهوات و عنان گسیختگی آن مخالفند.
پس در هر جامعه ای، راه مبارزه ی ساده و آسان با ادیان این است که راه عنان گسیختگی و مهارگسیختگی شهوات را باز کنند. در ایران، این کار را شروع کردند. یکی از راههایش ـ که جزو مهم ترین کارها بود ـ کشف حجاب بود. یکی دیگر از راههایش، رواج میخوارگی بود که این کار را انجام دادند. کار دیگر این بود که رابطه ی محدود زن و مرد را بشکنند. این، جزو کارهای تجربه شده است. وسایل جدید علمی و پیشرفتهای تمدن ـ مثل سینما و رادیو و تلویزیون و امثال اینها ـ نیز به آنها این امکان را می داد که با خیال راحت این کارها را در جامعه انجام بدهند. این، غیر از مقوله ی علم و سواد و فکریات و ذهنیات بود.

پاورقی
46. سوره ی لقمان، آیه ی 12 47. سوره ی حجرات، آیه ی 17.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.