نصایح یار

چ, 01/24/1390 - 09:00
نصایح یار

سلسله مباحث اخلاقی با محوریت احادیث مطرح شده در درس خارج فقه مقام معظم رهبری؛
نصایح یار/ زهد
رهبر معظم انقلاب: «بعضی‌ها دنبال استاد اهل نفس می‌گردند غافل از این‌که شرط اول قدم، جدایی از گناهان فردی و اجتماعی است و اگر مزاحمی مانند گناه در دل باشد هیچ کپسول و ذکری اثر نمی‌کند.»

در پیچ و خم زندگی دنیا، اشتغال‌های روزمره، انسان‌ها را به روزمرگی دچار می‌کند و این باعث می‌شود تا مزرعه‌ی دل‌ها کم کم آن سبزی و طراوت خود را از دست بدهد و اگر به آن رسیدگی نشود به سرعت تبدیل به زمینی بایر و لم یزرع خواهد شد اما اگر مزرعه‌ی دل را هر از چند گاهی آبیاری کنیم نه تنها از طراوتش کاسته نمی‌شود بلکه بر تازگی‌اش افزوده نیز خواهد شد. اما چگونه؟ کلمات گهربار معصومین(علیهم‌السلام) هم‌چون بارانی مطهِّر ، دل‌های مرده‌ی ما را مطهَّر می‌کنند و چه بهتر که زود به زود به سراغ مزرعه‌مان برویم تا هر روز بر سبزی‌اش افزوده شود.

البته دو نکته‌ی بسیار حایز اهمیت را باید مد نظر قرار داد؛ نخست این‌که هر چه‌قدر هم این مزرعه را آبیاری کنیم ولی اگر علف‌های هرز را که همان گناهان‌اند حرس و ریشه کن ننماییم تلاشمان اثر چندانی نخواهد داشت.

رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «بعضی‌ها دنبال استاد اهل نفس می‌گردند غافل از این‌که شرط اول قدم، جدایی از گناهان فردی و اجتماعی است و اگر مزاحمی مانند گناه در دل باشد هیچ کپسول و ذکری اثر نمی‌کند. برای همین فِرَق باطله (که) از گناهان دوری نمی‌کنند، فکر می‌کنند صِرف ذکر یا استاد که او از خودشان باطل‌تر است! اثر می‌کند.» (1)

نکته‌ی دوم این‌که بهترین روش برای بهره‌گیری بهتر، کامل‌تر و صحیح‌تر از نور کلمات معصومین و پی بردن به کُنه کلام آن بزرگواران، تمسک به کسانی است که به حقیقت سخن آن انوار طیبه آگاه‌تر و عامل‌تراند.

ما نیز برآنیم در این مسیر، از بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای بهره جوییم. این نکات ارزشمند در ابتدای دروس خارج فقه معظم له در طول سالیان گذشته مطرح شده‌اند و اغلب این بیانات نیز تاکنون در جایی مطرح نشده‌اند البته هرچند اهتمام رهبر انقلاب بر اختصار بوده ولیکن در عین ایجاز، پرده از نکات عمیقی از کلام معصومین در این بیانات برداشته خواهد شد.

گام نخست، زندگی زاهدانه

مقدمه

آن‌هایی که شناخت صحیحی از دین اسلام ندارند می‌پندارند اسلام تشکیل شده از یک سری اعمال هم‌چون نماز، روزه و در بعضی زمان‌ها حج، زکات و خمس است. غافل از این‌که این اعمال هرچند جزو ضروریات دین به شمار می‌روند ولی تنها پوسته و لایه‌ی ظاهری‌اند و لایه‌ی باطنی و عمیق دین در درون انسان‌های مؤمن و دین‌دار نهفته است.

رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «درباره‌ی عمل صالح غالباً ذهن متوجه به اعمال و جوارحی (2) مانند نماز و روزه می‌شود در حالی که امداد ایمان صرفاً به اعمال جوارحی نیست بلکه به اعمال جوانحی هم ارتباط پیدا می‌کند که آن عبارت است از صفات و فضایل نفسانی انسان، ایمان باید در آن‌ها اثر بگذارد...» (3)

بنابراین در ابتدای حرکت در مسیر اصلاح نفس، باید نگرش خود را با آموزه‌های ارزشمند اهل بیت تطبیق دهیم و نگاهمان را نسبت به امور و جریان‌های پیش رو در زندگی، زاهدانه نماییم اما مسأله این‌جاست که تعریف درستی از زهد در اذهان ما وجود ندارد و بلافاصله از زهد مفهوم بریدن از دنیا، تمتعات و لذایذ مادی به ذهن متبادر می‌شود حال آن‌که زهد یک نوع نگاه به زندگی است نه صرف عمل به وسیله‌ی اعضا و جوارح؛ هرچند نگاه زاهدانه به زندگی اثرش در اعمال با جوارح نمود پیدا خواهد کرد.


استاد شهید مطهری، اصول و پایه‌های زهد را سه چیز می‌داند:

الف) بهره‌گیری‌های مادی از جهان، تمتعات طبیعی و جسمانی‌، تنها، عامل تأمین کننده‌ی خوشی، بهجت و سعادت انسان نیست. برای انسان، یک سلسله ارزش‌های معنوی مطرح است که با فقدان آن‌ها، تمتعات مادی، قادر به تأمین بهجت و سعادت نیست.

ب) سرنوشت سعادت فرد، از سعادت جامعه جدا نیست. انسان، یک سلسله وابستگی‌های عاطفی و احساس مسؤولیت‌های انسانی درباره‌ی جامعه دارد که نمی‌تواند فارغ از آسایش دیگران، آسایش و آرامش داشته باشد.

ج) روح نیز به نوبه‌ی خود، بلکه بیش از بدن، نیازمند تغذیه، تهذیب، تقویت و تکمیل است.

... در حقیقت، نوعی تضاد میان تمتعات روحی و تمتعات مادی اگر به صورت غرقه و محو شدن و فانی شدن در آن‌ها باشد، وجود دارد. چنین نیست که هر چه مربوط به روح است رنج و هر چه مربوط به بدن است، لذت ‌باشد. لذات روحی بسی صاف‌تر، عمیق‌تر و بادوام‌تر از لذات بدنی است. روی آوری یک جانبه به تمتعات مادی و لذات جسمانی، از خوشی، لذت و آسایش واقعی بشر می‌کاهد.

با توجه به این سه اصل روشن می‌گردد چگونه اسلام، رهبانیت را طرد می‌کند اما زهدگرایی را در عین جامعه‌گرایی و در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی می‌پذیرد. به سبب اهمیت این موضوع، در آغاز این سلسه از مباحث اخلاقی، احادیثی را که رهبر معظم انقلاب درباره‌ی مبحث «زهد» در طول چند جلسه مطرح نموده‌اند، بررسی می‌نماییم.

کسانیکه که شناخت صحیحی از دین اسلام ندارند می‌پندارند اسلام تشکیل شده از یک سری اعمال هم‌چون نماز، روزه و در بعضی زمان‌ها حج، زکات و خمس است. غافل از این‌که این اعمال هرچند جزو ضروریات دین به شمار می‌روند ولی تنها پوسته و لایه‌ی ظاهری‌اند و لایه‌ی باطنی و عمیق دین در درون انسان‌های مؤمن و دین‌دار نهفته است.


حدیث مطرح شده توسط رهبر انقلاب به همراه توضیحات معظم له:

فی الکافی عَن الصّادِقِ (ع): مَن زَهَدَ فِی الدُّنیا أَثبَتَ اللهُ الحِکمَةَ فِی قَلبِهِ وَ أَنطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ، وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنیا دَاءَها وَ دَوَاءَها ، وَ أَخرَجَهُ مِنَ الدُّنیا سالِماً إلی دَارِ السَّلام. (4)

شرح حدیث:

«زهد، به معنای بی‌رغبتی است. این بی‌رغبتی در آن‌جایی خود را نشان می‌دهد که امر دنیا با امر دین با یک‌دیگر تعارض پیدا کند. کسی که بی‌رغبت به دنیا است، دین را بر آن امر دنیوی مقدم می‌دارد. اما کسی که راغب به دنیاست، دنیا را مقدم می‌دارد. این عالی‌ترین مظهر رغبت به دنیاست. نقطه‌ی مقابلش هم زهد است. (5)

در غیر موارد تعارض هم بی‌رغبتی به دنیا به معنای این است که انسان حرص نزند. مراد از دنیا این نیست که انسان به امور زندگی نپردازد. زهد به دنیا یعنی انسان برای خود چیزی را نخواهد. حرص نزند و الا آباد کردن زمین،‌ تنظیم زندگی و به سعادت رساندن انسان‌ها، رونق دادن به زندگی مردم،‌ این‌ها امور مطلوبی است. (6)

شرع هم این‌ها را لازم و مطلوب دانسته است. دنیای شخص منی که زندگی می‌کنم به عنوان یک فرد،‌ حرص زدن، ‌دنبال کردن و همّ و غمّ خود را تحصیل این قرار دادن،‌ مطلوب نیست. از نظر شرع مقدس این همان چیزی است که رأس همه‌ی خطیئات شمرده شده است. نقطه‌ی مقابل آن، زهد و بی‌رغبتی است. اگر کسی در امر دنیا بی‌رغبتی نشان دهد و در دل بی‌رغبت باشد،‌ این آثار را خدای متعال برای او مترتب می‌کند که این بزرگ‌ترین نعمت و موهبت الهی است.

1- حکمت را در قلب او ثابت می‌کند. حکمت یعنی فهم حقایق عالم، که فلاسفه و حکما آن را چنین تعریف می‌کنند: «الحکمة صیرورة الانسان عالماً عقلیاً مضاهیاً للعالم العینی.» در وجود انسان حکیم، یک حقیقتی، یک معرفتی شکل می‌گیرد، که حقایق این عالم برای او روشن و مکشوف می‌شود.

خود او یک عالِم عقلی می‌شود، ‌در قبال این عالَم عینی،‌ حقایق این عالَم برای او روشن می‌شود. فریب ظواهر این عالم را نمی‌خورد. این حکمت است. این را خدای متعال در قلب او ثابت می‌کند نه این‌که یک چیزی را از زبان این و آن یاد بگیرد.

به صورت طوطی وار و در او رسوخ نداشته باشد،‌ این حکمت در قلب او راسخ و ثابت می‌شود. بنابراین در قرآن ملاحظه می‌فرمایید بعد از توصیه‌هایی که به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌کند: «و لا تمَشِ فیِ الارض مرحاً» (7) می‌فرماید: «ذلک ممًا أوحی إلیک ربّک من الحکمه» (8) حکمت این‌هاست.

ظواهر امر نشان نمی‌دهد که یک امر پیچیده، بغرنج و معضل فلسفی و فکری باشد بلکه ساده به نظر می‌آید. اما وقتی انسان تعمق می‌کند، می‌بیند که همه‌ی خیرات زندگی در این‌هاست. این را خدای متعال در قلب او راسخ و ثابت می‌کند.

2- و أَنطق بِها لِسانَهُ:

زبان او را به حکمت گویا می‌فرماید.

3- و بَصَّرَه عُیُوبَ الدُّنیا داءَها و دَواءَها.

این هم مصداقی از همان حکمت است، او را به عیوب دنیا بینا می‌کند. هم دردهای دنیا که عیوبش این‌هاست، هم درمان‌های آن، که چگونه می‌شود از این دردها و از این عیوب خلاص شد. آن وقت نتیجه این می‌شود که:

و أَخرَجَه مِنَ الدُّنیا سالِماً إِلی دارِ السَّلام.

از دنیای سالم خارج می‌شود که این در دعاها هم هست: «أَخرِجنِی مِنَ الدُّنیَا سالِماً» (9) یعنی به صورت صحیح و فطری همان‌طور که خدای متعال خواسته است انسان رشد پیدا کند و به سمت کمال انسانی برود،‌ به همین صورت انسان از دنیا خارج شود.» (10)

**************************************************

پی‌نوشت:


1- جلسه‌ی درس تاریخ 26/9/1386


2- اعمالی که به‌وسیله‌ی اعضا و جوارح انجام می‌شود و همان اعمال ظاهری مانند نماز هستند.


3- جلسه‌ی درس تاریخ 29/11/1385


4- این حدیث در کتاب اصول کافی آمده است. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «کسی که در دنیا زهد بورزد خداوند حکمت را در دلش استوار می‌سازد و زبانش را به آن (حکمت) گویا می‌سازد و او را نسبت به عیب و نقص‌های دنیوی هم دردها و هم درمان آن‌ها بینا می‌کند و از دنیا خارج می‌شود و در حالی که سلامت است (از نظر کمال انسانی) به سوی بهشت روانه می‌گردد.»


5- استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «سیری در نهج البلاغه»، زهد را این گونه معنا می‌کند: زهد یعنی بی‌میلی و بی‌اعتنایی به دنیا، نه تنها در اندیشه و فکر بلکه در احساس و تعلقات قلبی؛ به این صورت که قناعت و سادگی را پیشه‌ی خود سازد و در مرحله‌ی بعد، از لذت گرایی و تجمل پرهیز کند. (البته توجه شود که پرهیز از لذت گرایی با پرهیز از لذت‌های دنیا متفاوت است و آن‌چه مذموم است لذت گرایی است نه بهره بردن از لذت‌ها)


زهد در قرآن کریم در دو جمله خلاصه می‌شود: متأسف نشوید بر آن چه «از مادیات دنیا» از شما فوت می‌شود و شاد نگردید بر آن چه خدا به شما می‌دهد. (سوره‌ی حدید، آیه 23) پس هر کس بر گذشته، اندوه نخورد و برای آینده، شادمان نشود، بر هر دو جانب زهد دست یافته است.


هم‌چنین در جای دیگری از کتاب سیری در نهج البلاغه این چنین آمده است: «بدیهی است، وقتی که چیزی کمال مطلوب نبود و یا اساساً مطلوب اصلی نبود، بلکه وسیله بود، مرغ آرزو در اطرافش پر و بال نمی‌گشاید و آمدن و رفتنش شادمانی یا اندوه ایجاد نمی‌کند.»


زهد، یعنی آزاد زیستن از دنیا و خود را نسبت به نعمت‌های دنیا نفروختن و بنده‌ی دنیا نبودن. (انسان کامل، شهید مطهری). در مقابل زهد، رغبت عبارت است از کشش و میل. زهد، بی‌اعتنایی به امور مورد رغبت طبیعی است یعنی، انسان از امور مورد طبع خودش، به خاطر هدفی دست بردارد. (حق و باطل، شهید مطهری)


زهد، در متن زندگی قرار دارد، کیفیت خاص بخشیدن به زندگی است و از دخالت دادن پاره‌ای ارزش‌ها، برای زندگی ناشی می‌شود و زاهد کسی است که توجه‌اش از مادیات دنیا به عنوان کمال مطلوب و بالاترین خواسته، عبور کرده، متوجه چیز دیگری معطوف شده است.


6- برای تبیین نگرش غلطی که نسبت به موضوع زهد در افکار مردم نقش بسته است داستان زیر را مثال می‌زنند: «روزی درویشی به دیدن عارفی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب‌هایش به گل میخ‌های طلایی گره خورده‌اند، نشسته است.درویش وقتی این‌ها را دید فریاد کشید: این چه وضعی است؟ من تعاریف زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده‌ام اما با دیدن این همه تجملات، سرخورده شدم. عارف خنده‌ای کرد و گفت: بیا با هم همراه شویم. با گفتن این حرف عارف بلند شد و به دنبال درویش به راه افتاد. او حتی درنگ نکرد تا نعلینش را به پا کند.



بعد از مدت کوتاهی، درویش اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کشکول و تبرزینم را در چادر تو جا گذاشته‌ام. بدون آن‌ها چه کنم؟ کمی صبر کن تا بروم و آن‌ها را بیاورم. صوفی خندید و گفت: گل میخ‌های طلای چادر من در زمین فرو رفته‌اند، نه در دل من اما کشکول و تبرزین هنوز تو را تعقیب می‌کنند!؟» (مشابه این قضیه را درباره‌ی شیخ بهایی که نقل است از وضع مالی مناسبی نیز برخوردار بوده، آورده‌اند.)


7- «روى زمین با تکبر راه مرو، تو نمى‏توانى زمین را بشکافى و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمى‏رسد.» (سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 37)


8- در این آیات و در چند آیه‌ی قبلی دستوراتی به مؤمنان داده می‌شود و سپس براى تأکید بیش‌تر و این‌که این احکام حکیمانه همگى از وحى الهى سرچشمه مى‏گیرد، اضافه مى‏کند: «این‌ها از امور حکمت‏آمیزى است که پروردگارت به تو وحى فرستاده است.» (سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 39)


تعبیر به حکمت اشاره به این است که این احکام آسمانى در عین این‌که از وحى الهى سرچشمه مى‏گیرد با ترازوى عقل نیز قابل سنجش و قابل درک‌اند. چه کسى مى‏تواند زشتى شرک یا قتل نفس، یا آزار پدر و مادر و هم‌چنین قبح زنا، کبر و غرور، ظلم به یتیمان و عواقب شوم پیمان‏شکنى و مانند آن را انکار کند.


به تعبیر دیگر این احکام هم از راه حکمت عقلى، اثبات شده هم از راه وحى الهى و اصول همه‌ی احکام الهى چنین است هر چند جزییات آن را در بسیارى از اوقات با چراغ کم فروغ عقل نمى‏توان تشخیص داد و تنها در پرتو نورافکن نیرومند وحى باید درک کرد.


بعضى از مفسران از تعبیر حکمت این استفاده را نیز کرده‏اند که احکام متعددى که در آیات پیشین گذشت از احکام ثابت و مستحکم و غیر قابل نسخ است که در همه‌ی ادیان آسمانى بوده است، به عنوان مثال شرک، قتل نفس، زنا و پیمان‏شکنى، چیزى نیست که در هیچ مذهبى، مجاز شمرده شده باشد، پس این احکام جزو محکمات و قوانین ثابت محسوب مى‏شوند. (تفسیر نمونه، ذیل آیات فوق)


9- از حضرت امام صادق(علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود برای برآورده شدن حوایج دنیا و آخرت بگو: «اللّهُمَّ أَعِنِّی عَلی هَولِ یَومِ القیامَةِ و أخرِجنِی مِنَ الدُّنیا سالِماً و زَوِّجنِی مِنَ الحُور العِین و اکفِنِی مَؤُنَتِی و مَؤُنَةِ عیالی و مؤنة ‌النّاسِ و أدخِلنی بِرَحمَتک فِی عِبادِکَ الصّالِحین.»(ر.ک: قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات مطبوعات دینی، چاپ سوّم، 1379ش ، ص 633 ـ 70)


10- حدیث ذکر شده را مقام معظم رهبری در ابتدای جلسه‌ی درس تاریخ 21/7/1387 بیان نمودند.(*)

تدوین : علی بختیاری از استان گلستان

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.